›› اریک اریکسون ( 1902 -1994)

 

 

اریک اریکسون در 15 جون 1902 در فرانکفورت به دنیا آمد و در 12 می 1994 از دنیا رفت.

 

پدرش که دانمارکی بود پیش از تولد او خانواده‌اش را ترک کرد و مادر کلیمی‌اش بعداً با دکتر تئودور هامبرگر ازدواج کرد. علاقه او به «هویت» از همان نخستین تجربه‌های شخصی‌اش در دوران مدرسه آغاز گشت. از یک سو بچه‌های مدرسه او را به خاطر قد بلند، چشمان آبی و موی بلند مسخره می‌کردند و او را «شمالی» خطاب می‌کردند و از سوی دیگر، به خاطر سابقه کلیمی بودنش مورد طرد قرار می‌گرفت. اریکسون پس از مسافرت‌های متعددی که در اروپا کرد به مطالعه روانکاوی نزد آنا فروید پرداخت و از انجمن روانکاوی وین گواهی‌نامه گرفت. اریکسون در سال 1933 به آمریکا نقل مکان کرد و پیشنهاد تدریس در دانشکده پزشکی هاروارد را دریافت نمود. علاوه بر این، او به طور خصوصی نیز به روانکاوی کودکان پرداخت. بعد از آن، او در دانشگاه کالیفرنیا در برکلی، دانشگاه ییل، مرکز روانکاوی سانفرانسیسکو و مرکز مطالعات پیشرفته علوم رفتاری نیز به تدریس پرداخت. اریکسون چندین کتاب منتشر نموده است که از آن میان، کتاب «حقیقت گاندی» او برنده جایزه معتبر پولیتزر گردیده است. اریک اریکسون زمان زیادی را به مطالعه زندگی فرهنگی بومیان داکوتای جنوبی و شمال کالیفرنیا پرداخت. او از دانش به دست آورده خود در زمینه تاثیرات اجتماعی، محیطی و فرهنگی، در توسعه نظریه روانکاوی‌اش استفاده نمود. در حالی که نظریه فروید بر جنبه‌های روانی- جنسی رشد تمرکز دارد، افزوده‌های اریکسون در مورد عوامل موثر دیگر، به تعمیق و گسترش نظریه روانکاوی کمک شایانی نموده است. او همچنین سهم مهمی در درک امروزی ما از چگونگی شکل‌گیری و رشد شخصیت در طول دوره زندگی دارد.

 

 

›› زیگموند فروید ( 1856 - 1939)

 

زیگموند فروید در 6 مِی 1856 به دنیا آمد و در 23 سپتامبر 1939 از دنیا رفت.

 

صرفنظر از درستی یا نادرستی نظریه‌های فروید، بدون هیچ تردید او تاثیر فوق‌العاده‌ای بر رشته روان‌شناسی گذاشته است. کارهای او این عقیده را تقویت کرد که تمام بیماری‌های ذهنی، علل فیزیولوژیکی ندارند. کارها و نوشته‌های فروید به درک امروزی ما از شخصیت، روان‌شناسی بالینی، رشد انسان و روان‌شناسی نابهنجاری کمک شایانی نموده است. فروید همچنین بر روی روان‌شناسان معروف دیگری از جمله آنا فروید، ملانی کلاین، کارن هورنای، آلفرد آدلر ، اریک اریکسون و کارل یونگ تاثیر گذار بوده است. خانواده فروید، هنگامی که او جوان بود، از لایپزیک در آلمان به وین نقل مکان کردند و او بیشتر عمرش را در همین شهر گذراند او پس از گذراندن دوره دکتری پزشکی در دانشگاه وین به عنوان پزشک عمومی به کار مشغول شد و احترام خاصی در جامعه به دست آورد. فروید در خلال کارهای پژوهشی‌اش با ژان‌مارتین شارکو، عصب‌شناس فرانسوی، به نوعی اختلال هیجانی به نام هیستری علاقه‌مند شد. سپس فروید و دوست فرانسوی‌اش و دکتر ژوزف بروئر، درمان یک بیمار که به نام «آنا اُ» شناخته می‌شود و در واقع خانمی به نام برتا پاپن‌هایم بود را شروع کردند. عوارض او شامل سرفه‌های عصبی، بی‌حسی و فلج بود. در طول درمان، او چند حادثه آسیب‌زا را در زندگی گذشته‌اش به یاد آورد که فروید و بروئر اعتقاد داشتند در بیماریش دخالت دارند. دو پزشک چنین نتیجه‌گیری کردند که مشکلات آنا علت جسمی ندارد و گوش‌دادن به صحبت‌های او اثر آرام‌بخشی در عوارض او داشت. فروید و بروئر برپایه کارهایی که با آنکردند در سال 1865 کتاب «مطالعاتی در هیستری» را انتشار دادند. روش درمان آن‌ها به نام «گفتار درمانی» معروف شد و نخستین نمونه از درمان هیستری از طریق استفاده از تخلیه هیجانی ( catharsis ) بود. کتاب‌های بعدی فروید «تعبیر رویا» (1900) و «سه مقاله در نظریه جنسیت» (1905) بود. با وجودی که این کارها معروفیت جهانی یافت امّا نظریه مراحل رشد روانی- جنسی او برای مدّت‌های طولانی موضوع بحث و انتقاد بوده است. هر چند به نظریه‌های فروید غالباً با شک و تردید نگریسته می‌شود امّا تاثیرات کارهای او بر روان‌شناسی و برخی رشته‌های دیگر تا به امروز ادامه داشته است. از او به عنوان بنیانگذار روانکاوی نام برده می‌شود.

 

 

›› ژان پیاژه ( 1896 - 1980)

 

«هدف اصلی آموزش در مدارس باید ساختن زنان و مردانی باشد که قادر
به انجام کارهای تازه باشند، نه این که فقط کارهایی که نسل‌های قبلی
انجام داده‌اند را تکرار کنند.»

 

ژان پیاژه در 9 آگوست 1896 به دنیا آمد و در 16 سپتامبر 1980 از دنیا رفت.

او این ایده که کودکان به گونه‌ای متفاوت از بزرگسالان فکر می‌کنند را تقویت کرد. تحقیقات او چند نقطه عطف مهم در رشد ذهنی کودکان را مشخص کرده است. کارهای او همچنین علاقه‌مندی فراوانی به روان‌شناسی شناخت و رشد به وجود آورده است. نظریه‌های پیاژه به طور گسترده‌ای مورد پذیرش واقع شده و امروز توسط دانشجویان روان‌شناسی و روش‌های آموزشی مورد مطالعه قرار می‌گیرد. نظریه‌های پیاژه در رشته‌های روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، آموزش و ژنتیک همچنان مورد مطالعه قرار دارد. کارهای او به درک ما از رشدِ شناختی کودکان کمک بسزایی نموده است. ژان پیاژه در سن یازده سالگی کارش را به عنوان یک پژوهشگر آغاز کرد و در همان سال نیز مقاله کوتاهی درباره گنجشک آلبینو (سپیدتن) نوشت. او مطالعاتش در زمینه علوم طبیعی را ادامه داد و از دانشگاه نوشاتل سوئیس، مدرک دکتری جانورشناسی دریافت کرد. او سپس به روانکاوی علاقه‌مند شد و یکسال در مؤسسه‌ای که آلفرد بینه تأسیس کرده بود به کار پرداخت. پیاژه که بیشتر به خاطر تحقیقاتش بر روی رشدِ شناختی کودکان شهرت دارد، رشد ذهنی سه فرزند خود را مورد مطالعه قرار داد. نظریه رشدِ شناختی پیاژه، مراحلی که کودکان در خلال رشد هوش و فرایندهای صوری تفکر طی می‌کنند را تشریح می‌کند. نظریه او چهار مرحله را توصیف می‌کند: مرحله حسی-حرکتی، مرحله پیش عملیاتی، مرحله عملیات عینی و مرحله عملیات صوری.

 پیاژه در سال 1955 مرکز بین‌المللی معرفت‌شناسی ژنتیک را تأسیس کرد و تا پایان عمر در سمت مدیر این مرکز خدمت کرد.

 

 

 

 

›› ایوان پاولوف (1849 - 1936)

 

 

«علم، تمام زندگی فرد را طلب می‌کند. بنابراین طول عمر هر چه باشد ،
کوتاه یا بلند، کافی نخواهد بود. در کار و پژوهش‌های خود صبور باشید.»

 

 

ایوان پاولوف در 14 سپتامبر 1849 به دنیا آمد و در 27 فوریه 1936 درگذشت.

معروفیت او بیشتر به خاطر کارهای زیر است:

  • شرطی‌سازی کلاسیک ( classical conditioning )
  • پژوهش بر روی فیزیولوژی و دستگاه گوارش
  • برنده جایزه نوبل فیزیولوژی در سال 1904

علاقه‌مندی اولیه پاولوف، مطالعه فیزیولوژی و علوم طبیعی بود. او به تأسیس دپارتمان فیزیولوژی در «مرکز پزشکی تجربی» کمک کرد و به نظارت خود بر این برنامه در طول 45 سال بعد ادامه داد. پاولوف به هنگام تحقیق در مورد دستگاه گوارش سگ‌ها متوجه شد که بزاق دهان آن‌ها قبل از آوردن غذا ترشح می‌کند. او در خلال یک سری آزمایش‌ها، محرک‌های متعددی را قبل از در اختیار گذاشتن غذا امتحان کرد و سرانجام کشف کرد که سگ، پس از تداعی‌های مکرّر، برای محرک‌های دیگر بجز غذا نیز بزاقش ترشح می کند. او این واکنش را واکنش شرطی نامید. پاولوف همچنین کشف کرد که منشاء این واکنش‌ها در قشر مخ قرار دارد. پاولوف به خاطر کارهایش بسیار مورد تشویق و تقدیر قرار گرفت که از آن جمله می‌توان به عضویت در آکادمی علوم روسیه در سال 1901 و دریافت جایزه نوبل فیزیولوژی در سال 1904 اشاره کرد. دولت اتحاد شوروی نیز پشتیبانی زیادی از کارهای پاولوف می‌کرد و این کشور به سرعت به صورت مرکز معتبری برای پژوهش‌های فیزیولوژی درآمد. پژوهش‌ها و کشفیات پاولوف درباره «واکنش‌ها» به رشد جنبش رفتارگرایی کمک زیادی کرد. پژوهشگران دیگری از کارهای پاولوف در مطالعه شرطی‌سازی به عنوان شکلی از یادگیری استفاده کردند. پژوهش‌های پاولوف همچنین نشانگر روش‌های مطالعه واکنش به محیط به شیوه‌ای عینی و علمی است.

 

 

 

 

 

›› ویلهلم ووندت (1832 - 1920)

 

 

 

ویلهلم ووندت در 16 آگوست 1832 در آلمان به دنیا آمد و در 31 آگوست 1920 درگذشت. معروفیت او بیشتر به خاطر کارهای زیر است:

  • ساختارگرایی
  • درون‌نگری
  • بنا کردن نخستین آزمایشگاه روان‌شناسی

ویلهلم ووندت از دانشکده پزشکی دانشگاه هایدلبرگ فارغ‌التحصیل شد. او سپس مدّت کوتاهی را به مطالعه زیر نظر یوهان مولر و هرمان هلم‌هولتز (فیزیکدان) پرداخت. تصوّر می‌شود که کارهای او با این دو نفر در کارهای بعدی ووندت در زمینه روان‌شناسی تجربی نقش داشته است. ووندت بعداً کتاب اصول روان‌شناسی فیزیولوژیک را نوشت (1874) که به پایه‌گذاری رویه‌های تجربی در پژوهش‌های روان‌شناسی کمک شایانی کرد. او پس از استخدام در دانشگاه لایپزیک، نخستین آزمایشگاه از دو آزمایشگاه روان‌شناسی موجود در آن زمان را تأسیس کرد. (استنلی هال نخستین آزمایشگاه روان‌شناسی آمریکا را در دانشگاه جان هاپکینز به وجود آورد.)

ووندت به دیگاه نظری موسوم به ساختارگرایی وابسته است. در این نظریه، ساختارهایی که تشکیل دهنده ذهن انسان هستند تشریح می‌گردند. ووندت عقیده داشت که روان‌شناسی، علم تجربیات آگاهانه است و یک مشاهده‌گر آموزش دیده می‌تواند به طور دقیق از طریق فرایندی به نام درون‌نگری، به تشریح افکار، احساسات و هیجانات بپردازد. البته چون این فرایند وابسته به تعبیر شخص است، بسیار ذهنی می‌باشد. ووندت عقیده داشت که با تغییر سیستماتیک شرایط آزمایش، عمومیت مشاهدات افزایش می‌یابد. ایجاد آزمایشگاه روان‌شناسی توسط ووندت معمولاً به عنوان آغاز رسمی روان‌شناسی به عنوان یک علم، جدا از فلسفه و فیزیولوژی، در نظر گرفته می‌شود. پشتیبانی او از روان‌شناسی تجربی، راه را برای رفتارگرایی باز کرد. بسیاری از روش‌های تجربی او هنوز هم مورد استفاده است. ووندت دانشجویان بسیاری داشت که هر کدام بعداً روان‌شناسان برجسته‌ای شدند. از آن میان می‌توان به ادوارد تیچنر، چارلز اسپیرمن، استنلی هال، چارلز جود، جیمز کتل و هوگو مانستربرگ اشاره کرد ویلهلم ووندت علاوه بر دستاوردهای فوق، مجله روان‌شناسی «مطالعات فلسفی» را نیز بنیاد نهاد.

 

 

 

›› کارل راجرز (1902 - 1987)

 

«برای من هیچ چیز با ارزش‌تر از تجربه نیست. محک و معیار درستی هر
چیز برای من، تجربه شخصی خود من است. نه ایده‌های کسان دیگر و
نه حتی هیچیک از ایده‌های خودم، معتبرتر از تجربیاتم نیستند. این
تجربیات است که باید بارها و بارها به آن رجوع کنم تا به تقریب نزدیکتری از حقیقت دست یابم. تنها به این ترتیب است که آن حقیقت جزئی از وجودم می‌شود.»



کارل راجرز در 8 ژانویه 1902 در ایلی نویز (آمریکا) به دنیا آمد و در 4 فوریه 1987 درگذشت.

 

معروفیت او بیشتر به خاطر کارهای زیر است:

  • رویکرد غیرمستقیم او برای درمان تحت عنوان «درمان بیمارمحور»
  • ارائه مفهوم «گرایش واقعی‌سازی»
  • ارائه مفهوم «فرد با کارکرد کامل»

کارل راجرز پس از اخذ درجه دکتری در سال 1931 از دانشگاه کلمبیا، چند سال به کار دانشگاهی در دانشگاه‌های ایالتی اوهایو، شیکاگو و ویسکانسین پرداخت. در خلال این سال‌ها بود که راجرز روش درمانی خاص خود را به وجود آورد. این روش درابتدا «درمان غیرمستقیم» خوانده می‌شد. این رویکرد که در آن درمانگر در نقش یک تسهیل کننده ظاهر می‌شد تا یک هدایتگر، سرانجام به نام درمان بیمار محور معروف شد. راجرز پس از اختلاف نظرهایی که در دانشکده روان‌شناسی دانشگاه ویسکانسین پیش آمد، به مرکز مطالعات رفتاری پیوست و سرانجام به همراه برخی همکارانش در آنجا، مرکز مطالعات فرد
(
CSP) را تأسیس کرد. کارل راجرز تا زمان مرگش در 1987 به کارهایش در زمینه درمان بیمار محور ادامه داد. تأکید کارل راجرز بر توانائی‌های بالقوه انسان، تأثیر مهمی هم بر روان‌شناسی و هم بر آموزش داشته است. علاوه بر آن، به عقیده خیلی‌ها راجرز تأثیرگذارترین روان‌شناس قرن بیستم بوده است.

کارل راجرز در سال 1946 به عنوان رئیس انجمن روان‌شناسی آمریکا ( APA ) انتخاب گردید. او در سال 1987 نامزد دریافت جایزه صلح نوبل شد.

 

 

 

 

 

 

›› آلبرت بندورا ( 1925 - )

 

 

آلبرت بندورا در تاریخ 4 دسامبر 1925 در شهر کوچکی در نزدیکی ادمونتون کانادا به دنیا آمده است.

او آخرین بچه از 6 فرزند پدر و مادرش بود. بندورا در سال 1949 از دانشگاه بریتیش کلمبیا در ونکوور کانادا در رشته روان‌شناسی فارغ‌التحصیل شد و سپس در سال 1952 درجه دکتری خود را در رشته روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آیوا در آمریکا اخذ نمود. او از سال 1953 شروع به تدریس در دانشگاه استنفورد کرد. آلبرت بندورا در سال 1974 به عنوان رئیس انجمن روان‌شناسی آمریکا انتخاب شد و در سال 1980 جایزه این انجمن را به خاطر «مشارکت‌های برجسته علمی» دریافت نمود. از او در سال 2004 نیز به خاطر «یک عمر فعالیت درخشان در رشته روان‌شناسی» تجلیل به عمل آمد.

آلبرت بندورا بیشتر به خاطر کارهایش در زمینه‌های زیر شناخته شده است:

  • مطالعات عروسک بو بو
  • یادگیری مشاهده‌ای
  • نظریه یادگیری اجتماعی
  • کارآیی خود ( Self-efficacy )

کارهای بندروا به عنوان بخشی از انقلابِ شناختی در روان‌شناسی که از اواخر دهه 1960 شروع شد محسوب می‌گردد. نظریه‌های او تاثیر فوق‌العاده‌ای بر روی روان‌شناسی شخصیت، روان‌شناسی شناخت، آموزش و درمان داشته است.

 

 

 

 

›› کارل یونگ (1875 - 1961)

 

کارل یونگ در 26 جولای 1875 به دنیا آمد و در 6 جون 1961 درگذشت. معروفیت او بیشتر به خاطر کارهای زیر است:

  • مطالعات بر روی روان انسان
  • تحلیل رویا، ناخودآگاه جمعی ( collective unconscious )
  • و صورت ازلی
    (
    archetypes )

کارل یونگ از دانشگاه بازل در سوئیس در رشته پزشکی فارغ‌التحصیل شد. او در ابتدای مشاغل حرفه‌ایش، در دانشگاه زوریخ به کار با بیماران روانی پرداخت. مدّت زمانی که او با زیگموند فروید کار کرد تاثیر عمده‌ای بر نظریه‌های بعدیش داشت و باعث شیفتگی او به مسائل ذهن ناخودآگاه یا ناهشیار شد. یونگ می‌خواست از طریق رویاها، اسطوره‌ها، هنر و فلسفه به درک بهتری از ذهن انسان دست یابد. یونگ سرانجام راه خود را از نظریه‌های فرویدی جدا کرد و تأکید فروید بر مسائل جنسی به عنوان تنها منبع انگیزش رفتاری را مردود دانست. در طول این دوره فشرده خودکاوی بود که یونگ به طور فزاینده‌ای به رویاها و نمادها علاقه‌مند شد و بعدها از چیزهایی که در این دوره آموخته بود به عنوان پایه‌ای برای نظریه‌های روان‌شناسی خود استفاده کرد. یونگ با سازماندهی رویکردهای نظری خود، از نظریه‌های روان‌پویشی ( psychodynamic ) فاصله گرفت و نظریه خود را تحت عنوان «روان‌شناسی تحلیلی» شکل داد. یونگ عقیده داشت که روان انسان از سه بخش تشکیل شده است: خود (ذهن آگاه یا هشیار)، ناخودآگاه شخصی و ناخودآگاه جمعی. یونگ معتقد بود که ناخودآگاه جمعی، مخزن تمام تجربیات و دانش نوع بشر است با وجودی که نظریه یونگ با انتقادات بسیاری روبرو شده است امّا کارهای او تأثیر قابل ملاحظه‌ای بر رشته روان‌شناسی داشته است. مفاهیمی که او درباره درون‌گرایی و برون‌گرایی عرضه کرد بر روان‌شناسی شخصیت و نیز روان درمانی تأثیر گذار بوده است. راهنمایی‌های او به یک بیمار الکلی، پایه‌گذار روشی شد که تا کنون به میلیون‌ها نفر که از وابستگی به الکل رنج می‌برند کمک کرده است.

 

 

 

›› آنا فروید (1895 - 1982)

 

آنا فروید در سوم دسامبر 1895 در وین (اتریش) به دنیا آمد و در نهم

اکتبر 1982 در لندن (انگلستان) درگذشت.

 

معروفیت او بیشتر به خاطر کارهای زیر است:

  • بنیان‌گذار روانکاوی کودکان
  • سازوکارهای دفاعی
  • مشارکت در روان‌شناسی «خود» ( ego psychology )

آنا فروید کوچکترین فرزند در بین 6 فرزند زیگموند فروید معروف است. او به پدرش فوق‌العاده نزدیک بود ولی نزدیکی چندانی به مادرش نداشت و با پنج خواهر و برادرش نیز روابط پرتنشی داشت. او به یک مدرسه خصوصی گذاشته شد ولی بعداً گفت که از مدرسه چیز زیادی نیاموخته است. بخش عمده آموزش آنا از طریق درس‌های پدرش و دوستان و وابستگان او صورت گرفته است. او پس از دوره دبیرستان به عنوان معلم مدرسه ابتدایی مشغول به کار شد و همزمان شروع به ترجمه برخی از کارهای پدرش به آلمانی کرد. این کار، علاقه او به روان‌شناسی و روانکاوی کودکان را بیشتر کرد. با وجودی که او به شدت تحت تأثیر کارهای پدرش بود امّا هرگز در سایه او زندگی نکرد. کارهای خود او، ایده‌های پدرش را گسترش داد و به ایجاد رشته روانکاوی کودکان انجامید. او با وجودی که تحصیلات کلاسیک را ادامه نداد امّا کارهایش در زمینه روانکاوی و روان‌شناسی کودکان، او را در رشته روان‌شناسی پرآوازه ساخت. او تجربیات خود در زمینه روانکاوی کودکان را در سال 1923 در وین آغاز کرد و بعدها رئیس انجمن روانکاوی وین شد. در طول مدتی که آنا فروید در وین بود، تأثیر قابل ملاحظه‌ای بر اریک اریکسون گذاشت و این به نوبه خود باعث توسعه رشته روانکاوی و روان‌شناسی «خود» شد. آنادر سال 1938 تحت بازجویی گشتاپو قرار گرفت و سپس به همراه پدرش به لندن کوچ کرد. در سال 1941، او با همراهی دوروتی برلینگتون یک مؤسسه پرستاری ایجاد کرد. این مؤسسه هم به کودکان بی‌خانمان سرپناه می‌داد و هم برنامه‌های روانکاوی برای آنان داشت. تجربیات آنا فروید در این مؤسسه پرستاری، الهام‌بخش او در نوشتن سه کتاب شد: «کودکان در زمان جنگ (1942)»، «کودکان بی‌سرپرست (1943)» و «جنگ و کودکان (1943)». آنا فروید پس از تعطیل شدن مؤسسه پرستاری در سال 1945، کلینیک ویژه‌ای را برای روان درمانی کودکان ایجاد کرد و از سال 1952 تا زمان مرگش در سال 1982 مدیر آن بود. آنا فروید رشته روانکاوی کودکان را به وجود آورد و کارهایش به درک امروزی ما از روان‌شناسی کودکان کمک شایانی کرده است. او همچنین روش‌های مختلفی برای برخورد با کودکان و درمان آنان به وجود آورد. آنا فروید عقیده داشت که عوارض کودکان با بزرگسالان متفاوت است و غالباً به مراحل رشد آنان بستگی دارد. او همچنین توضیحات روشنگری درباره سازوکارهای دفاعی در کتاب معروف خود به نام «خود و سازوکارهای دفاع» ارائه نموده است.

 

 

›› بی‌اف اسکینر (1904-1990)

اسکینر در 20 مارچ 1904 در پنسیلوانیا به دنیا آمد و در 18 آگوست 1990 درگذشت.

 او دوران بچگی‌اش را «گرم و پایدار» توصیف کرده است. او هنگامی که نوجوان بود، عاشق ساختن و نوآوری چیزهای مختلف بود. او این مهارت را بعداً در تجربیات روان‌شناسی خود نیز به کار برد. اسکینر در سال 1926 از کالج همیلتون لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی گرفت و مدّت زمانی را به کار نویسندگی پرداخت تا آن که با نوشته‌های واتسون و پاولوف آشنا شد. او با الهام از این نوشته‌ها تصمیم گرفت به کار نویسندگیش خاتمه دهد و وارد دانشکده روان‌شناسی دانشگاه‌ هاروارد شد. اسکینر در سال 1945 به شهر بلومینگتون در ایالت ایندیانا رفت و رئیس دانشکده روان‌شناسی دانشگاه ایندیانا شد. او در سال 1948 به عنوان استاد روان‌شناسی به دانشگاه هاروارد بازگشت و تا پایان عمرش در همان جا باقی ماند. او یکی از پیشتازان رفتارگرایی بود و کارهایش تأثیرات ماندگار و گسترده‌ای در روان‌شناسی تجربی بجا گذاشته است. او همچنین مخترع جعبه اسکینر است که در آن‌، یک موش یاد می‌گیرد از طریق فشار دادن یک اهرم، غذا به دست آورد. شهرت اسکینر بیشتر به خاطر پژوهش‌هایش در زمینه شرطی‌شدن عامل و تقویت منفی است. او دستگاهی ابداع کرد به نام «تراکم نگار» که سرعت و میزان پاسخدهی را به صورت یک خط شیب‌دار نشان می‌داد. او با استفاده از این دستگاه کشف کرد که رفتار، آن‌گونه که واتسون و پاولوف ادعا می‌کردند، به محرک قبلی بستگی ندارد. اسکینر در عوض کشف کرد که رفتارها به آنچه پس از واکنش اتفاق می‌افتد وابستگی دارند. او این پدیده را رفتار عامل نامید. اسکینر در پژوهش‌های خود در زمینه شرطی‌شدن عامل، برنامه‌های تقویت را کشف کرد و به تشریح آن‌ها پرداخت: برنامه‌های نسبتی ثابت، برنامه‌های نسبتی متغیر، برنامه‌های فاصله‌ای ثابت و برنامه‌های فاصله‌ای متغیر. از دیگر ابداعات اسکینر می‌توان به «مراقب نوزاد» اشاره کرد. این نکته شایان ذکر است که «مراقب نوزاد» شبیه «جعبه اسکینر» نبود که در پژوهش‌های تجربی اسکینر به کار رفته بود. او این تخت نوزاد با گرمای داخلی و یک پنجره طلقی را در پاسخ به درخواست همسرش در مورد یک ت اسکینر در طول حیات پربارش به جوایز ارزنده‌ای دست یافت که از آن میان می‌توان به موارد زیر اشارده کرد:

  • 1968- نشان ملّی علوم از دست لیندون جانسون، رئیس جمهوری وقت آمریکا
  • 1971- نشان طلایی بنیاد روان‌شناسی آمریکا
  • 1972- جایزه انسان سال ( Human of the Year )

1990- تقدیر به خاطر یک عمر مشارکت برجسته در پیشبرد روان‌شناسی

 

 

 

›› کارن هورنای (1885-1952)

 

 

کارن هورنای در 16 سپتامبر 1885 در آلمان به دنیا آمد و در 4 دسامبر 1952 درگذشت.

او از سال‌های نخستین زندگی گرفتار افسردگی بود. پدرش آدم بسیار سخت‌گیری بود و کارن با برادر بزرگترش برندت رابطه بسیار نزدیکی داشت. هنگامی که برادرش از او دور شد، به افسردگی مبتلا گشت و این مشکل در سراسر زندگی همراهش بود. کارن در سال 1906 وارد دانشکده پزشکی شد و در سال 1909 با یک دانشجوی رشته حقوق به نام اسکار هورنای ازدواج کرد. مرگ مادر در سال 1911 و سپس برادرش در سال 1923 برای او بسیار سخت و طاقت‌فرسا بود. کارن در سال 1926 همسرش را ترک کرد و با سه دخترش به آمریکا رفت. در این جا بود که او با دانشمندان برجسته‌ای آشنا شد و نظریه‌های خود در زمینه روان‌شناسی را ارائه کرد. کارن هورنای نظریه‌ای در زمینه روان‌رنجوری ارائه کرد که تا کنون هنوز بسیار معتبر است. هورنای بر خلاف نظریه‌ پردازان پیشین، این روان رنجوری‌ها را به عنوان نوعی سازوکار انطباق می‌داند که بخش بزرگی از زندگی عادی است. او 10 روان رنجوری را تعیین نموده که از آن میان می‌توان به نیاز به قدرت، نیاز به عاطفه، نیاز به حیثیت اجتماعی و نیاز به استقلال اشاره کرد. با وجودی که کارن هورنای از بیشتر نظریه‌های فروید پیروی کرده است امّا با نظرات او درباره روان‌شناسی زنان مخالف بود و آن را نادقیق و توهین‌آمیز می‌دانست. او در مقابل، مفهوم غبطه زایندگی را مطرح نمود و ادعا کرد که مردان به دلیل آن که نمی‌توانند موجود دیگری را به دنیا آورند احساس نقص و کمبود می‌کنند. او قدرت فوق‌العاده مردان در کارهای خلاقانه در رشته‌ها و زمینه‌های مختلف را به دلیل این احساس کمبود در آنان می‌داند. کارن هورنای سهم مهمی در انسان‌گرایی، خود-روان‌شناسی، خودکاوی و روان‌شناسی زنان داشته است. مخالفت او با نظریه‌های فروید در مورد زنان، علاقه بیشتری را نسبت به روان‌شناسی زنان به وجود آورد. کارن هورنای عقیده داشت که مردم می‌توانند به صورت روان درمانگر خود عمل کنند. او بر نقش شخصی هر فرد در سلامت ذهنی خود تأکید داشت و مشوق خودکاوی و خودیاری بود.

از جمله معروف‌ترین آثار کارن هورنای می‌توان به کتاب «خودکاوی» که در سال 1942 انتشار یافت اشاره کرد.

 

 

 مهدی غفاری هشجین

دانشجوی ترم آخر رشته روانشناسی بالینی