روشهايي نوين درمان بيماري ها با موسيقي

روشهايي نوين درمان بيماري ها با موسيقي


دانشمندان انگليسي و ايتاليايي اثر انواع متفاوت سبك هاي موسيقي موجود، از موسيقي كلاسيك تا تكنو، را روي افراد مختلف با هم مقايسه كردند و دريافتند شنيدن يا نواختن يك قطعه موسيقي ملايم مي تواند عملكرد قلب را بسيار بهتر كند.

به گزارش بخش خبر شبكه فن آوري اطلاعات ايران، از خبرگزاري موج ، دانشمندان دانشگاه هاي آكسفورد انگلستان و پاوياي ايتاليا در تحقيق خود تأثير قطعات موسيقي كوتاهي از سبك هاي راگا، كلاسيك ملايم، موسيقي ۱۲ تن ملايم، رپ، تكنو و كلاسيك تند را بر تعداد تنفس، تعداد ضربان قلب و فشارخون بررسي كرده اند.
البته نيمي از كساني كه در اين تحقيق شركت كردند، خود ۷ سال نوازنده بوده اند. محققان دريافتند قطعات موسيقي اي كه ريتم تندتر يا پيچيده تري داشته باشند، تعداد تنفس و ضربان قلب فرد شنونده را بالا مي برند.
همچنين صرف نظر از سبك موسيقي، چه موسيقي كلاسيك و چه آهنگ تكنو، ريتم تند يك قطعه موسيقي كار قلب و سيستم گردش خون را بيشتر مي كند. در عوض قطعات موسيقي ملايم تر و آرام بخش تر تعداد تنفس و ضربان قلب را كم مي كنند.
در بين سبك هاي موسيقي نيز از همه بيشتر موسيقي راگا كار قلب و ضربان آن را كم مي كند. دكتر پيتر اسلايت، استاد دانشگاه آكسفورد و رئيس تيم انگليسي اين تحقيق، در اين باره مي گويد: انتخاب يك قطعه موسيقي مناسب مي تواند باعث القاي آرامش شود و نيز مي تواند براي بهبود بيماري هاي قلب و عروق مؤثر باشد.
پيشتر پژوهشهاي ديگري ثابت كرده بودند موسيقي اضطراب را متوقف مي كند، كارايي ورزشكاران را بالا مي برد، تحرك بيماران فلج و حتي توليد شير گاو را را بيش تر مي كند.

منبع : شبکه فناوری اطلاعات ایران

 

قواعد دوست داشتن

مقدمه

زندگی زوجین مانند یک بازی است که مهره‌های آن دائم در حال جابه‌جایی هستند. در بهترین حالت آن دو نفر مانند چراغ مه شکن هستند و راه یکدیگر را روشن می‌کنند. همچنین نقاط ضعف هم را آشکار می‌کنند که موجب رشد دو طرف و پایداری علاقه می‌شود. اما این تعادل را چگونه می‌توان حفظ کرد؟ خیلی ساده و با رعایت قواعد بازی می‌توان این کار را انجام داد.



تصویر

مهمترین قواعد دوست داشتن

هنگام صحبت با همسر خود توجه داشته باشید که زمان و مکان صحیحی را انتخاب کرده‌اید. نباید با طعنه یا خشونت صحبت کرد. احساسات خود را هنگام گفتگوهای منطقی زیاد به بازی نگیرید، از گله کردن بپرهیزید، به یک توافق برسید. تشویق و تحسین در زندگی‌های موفق نقش بسیار مهمی برعهده دارند.

  • خود را دوست بدارید.

  • مسئولیت خود را برعهده بگیرید.

  • به خود وقت بدهید.

  • بر ترس‌های خود غلبه کنید.

  • از کلمات صحیح استفاده کنید.

  • رفتاری قاطع و در عین حال منصفانه داشته باشید.

  • در تغییرات با یکدیگر همکاری کنید.

  • ارتباط خود را تازه و شاداب نگه دارید.

  • آرامش خود را حفظ کنید.

خود را دوست بدارید.

کسی که اعتماد کافی به خود ندارد، نمی‌تواند از احساسات طرف مقابل به درستی قدرشناسی کند. به این ترتیب موفق می‌شوید: دست از کار کردن مانند سیندرلا بردارید. این در صورتی است که خود را به درستی ارزیابی نکرده باشید. برنامه خود را تغییر دهید. شعارتان این باشد، بهترین چیزها برای خودم! برای خود چیز تازه‌ای بخرید، به سینما بروید. کسی که با خودخواهی به برآورده کردن خواسته‌ها و اهداف خود بیندیشد، نتیجه عکس آن را می‌گیرد. علاقه به خود در اثر ارتباط عاطفی و روحی با همسر به دست می‌آید، نه در حل کردن مشکلات به تنهایی.

مسئولیت خود را برعهده بگیرید.

هر کس طراح خوشبختی خود است. به این ترتیب موفق می‌شوید؛ اگر فکر می‌کنید خوشبختی در دوستی خودبه‌خود به وجود می‌آید، در اشتباه هستید. علاقه هم مانند یک غذای لذیذ باید درست شود. فعال شوید! دوستی ایده‌آل محصولی از عقاید ، اهداف و همکاری است. باید سؤال زیر را برای خود مطرح و آن را حل کنید، آیا اصلا به زندگی زناشویی علاقه‌ای دارید؟ همسر شما باید دارای چه ویژگی‌هایی باشد؟ در کجا می‌توانید او را بیابید؟ و هنگامی که او را یافتید باید بین واقعیت و تصورات خود تعادلی برقرار کنید.

به خود وقت بدهید.

زن و شوهر باید با صرف وقت و صبر زیاد ، نخ‌های زندگی خود را به هم گره بزنند. به این ترتیب موفق می‌شوید: زندگی زناشویی خود را خانه‌ای ببینید که باید آن را بسازید و عشق یکی از مصالح اصلی آن است. برای این که ساختمان محکم ساخته شود، باید پایه‌های محکمی برای آن بریزید. شما باید برای کشیدن نقشه و پیاده کردن آن در ساختن این خانه آرامش و زمان زیادی صرف کنید. این موضوع در مورد ارتباط دو نفر هم صدق می‌کند. اگر شما برای رسیدن به علاقه‌ای عمیق ، عجله به خرج دهید، در خاتمه چیزی به دست خواهید آورد که فقط شبیه یک ارتباط است. اما معلوم نیست که این ارتباط در مواقع بحرانی هم دوام پیدا کند، بنابراین در بیان نظرات خود و پذیرفتن نیازهای طرف مقابل ، رک و صریح باشید.

بر ترس‌های خود غلبه کنید.

آیا گمان می‌کنید که رشد ، تکامل و سرزندگی در درازمدت جایی در زندگی زناشویی شما نخواهد داشت؟ دوستی واقعی ، رد و بدل کردن دائمی افکار است. به این ترتیب موفق می‌شوید: لیستی از مسائل مهم تهیه کنید. ترسهای خود را بشناسید. شما در کجا جلو خود و همسر خود را می‌گیرید و مانع پیشرفت رابطه می‌شوید؟ چه چیزی موجب رنجیدگی شما می‌شود؟ در چه مواردی می‌توانید با گذشت باشید؟ با همسر خود صحبت کنید که چگونه می‌توان با موانعی که در ارتباط شما وجود دارد، مبارزه کرد؟

از کلمات صحیح استفاده کنید.

لحن صحبت در یک ارتباط زناشویی نقش مهمی دارد. پس از سپری شدن دوران اولیه زندگی ، باید با همسر خود گفتگوهای زیادی داشته باشید تا بتوانید یکدیگر را بهتر درک کنید. هنگام صحبت با همسر خود توجه داشته باشید که زمان و مکان صحیحی را انتخاب کرده‌اید. نباید با طعنه یا خشونت صحبت کرد. احساسات خود را هنگام گفتگوهای منطقی زیاد به بازی نگیرید. از گله کردن بپرهیزید. به یک توافق برسید. تشویق و تحسین در زندگیهای موفق نقش بسیار مهمی برعهده دارند. برای هر انتقاد باید 5 نکته مثبت را هم در نظر بگیرید.

رفتاری قاطع و در عین حال منصفانه داشته باشید.

آیا شما در بن بستی قرار دارید و نمی‌دانید چگونه باید از آن خارج شوید؟ همواره در زندگی زناشویی وضعیت‌هایی وجود دارند که با توافق دو طرفه ، هیچکس احساس مغبون شدن نمی‌کند. به این ترتیب موفق می‌شوید: اولین قدم ، قبول داشتن همسر است. بعد باید نتیجه مورد نظر خود را تعیین کنید. همواره در تمام مسائل توافقی وجود دارد که هر دو طرف را راضی کند.

در تغییرات با یکدیگر همکاری کنید.

هیچ چیز ثابت نیست. در زندگی زناشویی تغییرات غیر قابل اجتناب هستند. تغییر شغل ، تولد فرزند مسائلی هستند که زن و شوهر باید باهم بر آن غلبه کنند.
زندگی زناشویی خود را خانه‌ای ببینید که باید آن را بسازید و عشق یکی از مصالح اصلی آن است. برای این که ساختمان محکم ساخته شود، باید پایه‌های محکمی برای آن بریزید. شما باید برای کشیدن نقشه و پیاده کردن آن در ساختن این خانه آرامش و زمان زیادی صرف کنید. به این ترتیب موفق می‌شوید: انعطاف‌پذیری علاوه بر این که یکی از پایه‌های مهم زندگی است، یکی از مهمترین خصوصیات افرادی است که برخورد بهتری در حل مشکلات دارند. پذیرفتن تغییرات با انعطاف‌پذیری یعنی وداع با چیزهایی که در گذشته وجود داشته است. تغییرات همواره موجب تغییر روند بازی می‌شوند. حال باید رفتاری جدید در پیش گرفت.

تغییرات سه مرحله دارند:


  • هنوز همه چیز آشناست و هر کس می‌داند چه باید بکند.

  • چیزهای آشنا شروع به از بین رفتن می‌کند و حال باید فعال بود.

  • هر یک از افراد خانواده در چارچوب تغییر مورد نظر خود را تطبیق می‌دهد.

جمع بندی رابطه

همانطور که اتومبیل خود را نزد تعمیرکار می‌برید، باید از رابطه خود هم مراقبت به عمل آورید. کنترل دائمی ارتباط موجب حل راحت‌تر مشکلات و اختلافات احتمالی می‌شود. به این ترتیب موفق می‌شوید، هر روز کاملا آگاهانه برای همسر خود وقت بگذارید. از او بپرسید که روز خود را چگونه گذرانده است و به چه فکر می‌کند. ارتباط مانند یک باغچه است، باید از آن مراقبت کرد، در غیر این صورت پژمرده می‌شود.

ارتباط خود را تازه و شاداب نگه دارید.

راز داشتن ارتباط خوب و درازمدت این است که دائم به آن رسیدگی کنید. به این ترتیب موفق می‌شوید: گاهی اوقات او را به طرز مطبوعی غافلگیر کنید. به پیک نیک بروید، تا جایی که امکان دارد باهم بخندید. اتفاقاتی را به خاطر بیاورید که هر دو در آنها نقش داشته‌اید. در برخی موارد موضوعات کوچک را همواره رعایت کنید. بعضی از این مسائل همیشه ثابت مانند لنگری هستند که کشتی احساسات را در دریای توفان نگه می‌دارند و شما را به آرامش می‌رسانند.

آرامش خود را حفظ کنید.

باید کاملا آگاهانه قواعدی را رعایت کنید، زیرا زمانی می‌رسد که شما به زندگی روزمره خود باز می‌گردید. به این ترتیب موفق می‌شوید : این هنر بزرگی است که هویت همسر خود را بپذیرید و به آن احترام بگذارید و درعین حال خود را هم فراموش نکنید . به ایده‌آل‌های خود وفادار بمانید و ارتباط خود را با دوستانتان قطع نکنید.

17 قدم تا صميمي شدن با نوجوانتان

17 قدم تا صميمي شدن با نوجوان‌تان


وقتي به خانه مي‌رسد فورا به اتاقش مي‌رود، در را مي‌بندد و شروع به صحبت کرد‌ن‌هاي تلفني با دوستانش مي‌کند. از اين موضوع ناراحتيد و نمي‌دانيد چگونه مي‌توانيد رابطه‌اي صميمي با فرزندتان ايجاد کنيد؟ راهکارهايي به شما پيشنهاد مي‌کنيم تا موفق‌تر از پيش باشيد.


 

1) شناخت شخصيت نوجوان
مشکل اغلب والدين آشنا نبودن با ويژگي‌هاي دوران نوجواني است. به همين دليل رفتارهاي ناخوشايند نوجوان را غيرطبيعي مي‌پنداريم و همين امر سبب بروز عکس‌العمل‌هاي نادرست در ما شده و به تيرگي روابط با نوجوان مي‌انجامد.

2) استفاده از روش تغافل
يکي از موثرترين روش‌هاي تربيتي در اين دوره، روش تغافل يا ناديده گرفتن است. يعني بايد مسايل و مشکلات نوجوان را بزرگ نشان ندهيم يا ا ورا به لحاظ رفتارهايش دايم بازخواست نکنيم.

3) راهنمايي به جاي دستور دادن
در برخورد با مسايل نوجوان از خودش کمک بگيريد و به او نشان دهيد که نخستين مسوول حل مشکل او، خودش است و براي حل آن بايد اقدام کند. والدين تنها وظيفه راهنمايي دارند و بايد او را از عواقب کارش باخبر کنند.

4) آموزش
براي کاهش ترس و اضطراب‌هاي نوجواني، آموزش‌هاي لازم درباره بلوغ، دوست‌يابي، حل مساله، گذراندن اوقات فراغت، برنامه‌ريزي درسي و مواردي از اين قبيل بايد آموزش داده شود.

5) برقراري رابطه دوستانه و عاقلانه
والدين با مراقبت دوستان و عاقلانه خود احساس ايمني و اطمينان را در وجود نوجوان ايجاد مي‌کنند.
 
6) اعتمادسازي
والدين بايد اعتماد نوجوان را نسبت به خودشان جلب کنند در غير اين صورت نوجوان براي حل مسايل خود به ديگران مراجعه مي‌کند.

7) ارتباط کلامي، مقدمه ارتباط عاطفي
نوجوانان به ارتباطات عاطفي سخت نيازمندند. ارتباط کلامي مقدمه ايجاد ارتباط عاطفي است به همين دليل والدين بايد با تنظيم ساعات کاري خود و بسترسازي مناسب در منزل اين فرصت را خود ايجاد کنند.

8) تاکيد بر محبت و پرهيز از خشونت
ارتباط با نوجوان اگر بر پايه محبت و عشق باشد، سبب تامين اعتماد به نفس در او مي‌شود اما اگر با فشار و خشونت همراه شود موجب اختلالات و دشواري‌هاي عصبي مي‌شود.

9) الگوهاي رفتاري والدين
نوجوانان نياز دارند به شخصيت والدين خود تکيه کرده و از ‌آنان الگوبرداري کنند. به همين دليل والدين بايد سعي کنند شخصيتي مستحکم و باثبات داشته باشند.

10) پرهيز از مناقشات خانوادگي
نوجوانان به محلي براي ‌آرامش نياز دارند. محلي امن و مستحکم. در صورتي که خانه محل مناقشات و جر و بحث‌هاي خانوادگي شود بهانه گريز نوجوان از خانه را فراهم مي‌آورد.

11) گوش دادن
رمز ارتباط موثر با نوجوان خوب گوش دادن به حرف‌هاي اوست پس به سخنان او با علاقه گوش فرا دهيد.

12) تکيه بر نقاط قوت
با مشاهده برخي ضعف‌ها، نوجوان را تحقير و سرزنش يا با ديگران مقايسه‌اش نکنيد. سعي کنيد براي از ميان بردن ضعف‌ها، بر نقاط قوت تکيه کنيد.

13) انتظار به اندازه
فراموش نکنيد هميشه بايد به اندازه توان و ظرفيت وجودي از نوجوان انتظار داشت.

14) اجازه خطا کردن به نوجوان بدهيد
کاري نکنيد که نوجوان به دليل خطا کردن احساس گناه کند . فرصت يافتن راه‌حل را به او بدهيد تا او در آينده از مشکلات گريزان نباشد.

15) مشورت با نوجوان
نوجوانان مي‌خواهند مستقل باشند. پس عقايد خود را بر آ‌نان تحميل نکنيد. بايستي او را تحمل کرد و با مشورت گرفتن از او در امور خانه در کسب استقلال ياري‌اش کرد.

16) فعال بودن نقش پدر در تر بيت نوجوان
نوجوانان به پدر بيش از هر چيز ديگري نياز دارند. مي‌خواهند که در خانواده بر او تکيه کنند. و او را الگوي خود قرار دهند.

17) پذيرش بدون قيد و شرط
نوجوان را همانطور که هست بپذيريد نه آن طور که در رويا تصور مي‌کنيد. اگر نوجوان در خانواده مورد احترام قرار بگيرد، ياد مي‌گيرد خودش را همان‌طور که هست بپذيرد.

خلاصه ای از آناتومی و فیزیولوژی دستگاه عصبي


خلاصه ای از آناتومی و فیزیولوژی دستگاه عصبي


ibrain12ghfhdgdhggdhgd.jpg

دستگاه عصبي، اطلاعات را جمع آوري، تحليل، ذخيره و منتقل مي كند. اين دستگاه كاركردهاي حياتي بدن را كنترل مي كند و با جهان خارج تعامل دارد. دستگاه هاي عصبي دو قسمت دارد: دستگاه عصبي مركزي كه مغز و طناب نخاعي را تشكيل مي دهد و دستگاه عصبي محيطي كه از اعضايي تشكيل مي شود كه از مغز و طناب نخاعي منشأ گرفته، به تمام نواحي بدن مي روند. پيام ها به صورت تكانه تهاي الكتريكي ظريف، از طريق دستگاه عصبي، از مغز به بقيه بدن و برعكس منتقل مي شوند. مغز تقريباً‌ تمامي فعاليت ها را كنترل مي كند: هم فعاليت هاي آگاهانه مثل حركت هم فعاليت هاي غير آگاهانه مثل حفظ دماي بدن. همچنين در مورد محيط و وضعيت ساير قسمت هاي غير آگاهانه مثل حفظ دماي بدن. همچنين در مورد محيط و وضعيت ساير قسمت هاي بدن اطلاعاتي را دريافت مي كند. براي مثال، اعصابي كه به چشم ها ختم مي شوند، اطلاعات تصويري را ثبت مي كنند و اعصاب زير سطح پوست، حواسي چون درد را منتقل مي كنند. به علاوه مغز قادر به انجام فرايندهاي پيچيده اي چون يادگيري، حافظه، تفكر و هيجان است و مي تواند بدن را وادار كند كه بر اساس فرايندها عمل كند.
 
ساختار و كاركرد مغز
مغز، پيچيده ترين عضو بدن است. بيش از 100 ميليارد سلول عصبي و ميلياردها راه عصبي را درخود جاي داده است. بزرگترين قمست مغز، مخ است. مخ به دو نيمه (نيمكره) تقسيم مي شود كه به وسيله طنابي از رشته هاي عصبي به نام جسم پينه اي به هم متصل هستند لايه خارجي (قشر مغز) از بافتي به نام ماده خاكستري تشكيل شده است كه پيام هاي عصبي را توليد و تنظيم مي كند. لايه دروني از ماده سفيد تشكيل شده است كه پيام ها را انتقال مي دهد. مخ، تفكر آ‎گاهانه و حركت را كنترل و اطلاعات حسي را تفسير مي كند؛ قسمت هاي مختلف آن، فعاليت هاي ويژه اي چون تكلم و بينايي را اداره مي كنند. ساختاري در قاعده مغز به نام مخچه، وظيفه تعادل، هماهنگي و شكل دادن به وضعيت بدن را بر عهده دارد. ارتباط مغز با طناب نخاعي از طريق سابقه مغز است كه كاركردهاي حياتي از جمله تنفس را كنترل مي كند. درست بالاي ساقه مغز، هيپوتالاموس قرار دارد كه ارتباط بين دستگاه عصبي و غدد درون ريز را برقرار مي كند و به تنظيم دماي بدن، خواب و رفتارهاي جنسي كمك مي كند. مغز به وسيله جمجمه و پرده هايي به نام مننژ محافظت مي شود. مايع شفاف مغزي ـ نخاعي مثل يك ضربه گير، مغز و طناب نخاعي را در برابر آسيب محافظت مي كند. 
 
 

mxcvnrewht74358frehjwgt.jpg


سازماندهي دستگاه عصبي
دستگاه عصبي مركزي، متشكل از مغز نخاع، پيام هاي عصبي را تجزيه تحليل و هماهنگ مي كند نخاع، ارتباط بين مغز و بقيه بدن را برقرار مي سازد. راه هاي حركتي كه پيام ها را از مغز مي آورند، در طناب نخاعي نزول مي كنند. در حالي كه راه هاي حسي از پوست و ساير اعضاي حسي، از طناب نخاعي بالا رفته، پيام ها را به مغز مي برند. شبكه اي از اعصاب محيطي به كليه قسمت هاي بدن مي رسد. هر عصب از صد رشته عصبي تشكيل مي شود كه شامل سلول هاي عصبي هستند و در دستجاتي قرار گرفته اند. از طناب نخاعي، 31 جفت عصب، منشأ مي گيرند. اين اعصاب در تنه و اندام ها به اعصاب كوچكتر و كوچكتري تقسيم مي شوند.
 

ertueityiur4yt453t890548657785478547854751.jpg


 
ساختار نخاع
نخاع از ماده خاكستري كه حاوي سلول هاي عصبي و حمايت كننده است و ماده سفيد كه حاوي رشته هاي عصبي است، تشكيل مي شود. نخاع به وسيله پرده هاي محافظي به نام مننژ پوشيده مي شود.

edrfhertyui45rytoiu54tioyu34i5t.jpg

gfhdfggfdfghhgf.jpg

ghfdgffghdghddghfd.jpg

 


خلاصه ای از آناتومی و فیزیولوژی دستگاه تنفسي

 

iuouyuiytyutuytyuilnbjbvhb.jpg

تنفس فرايندي است كه از طريق آن،‌ بدن اكسيژن كسب مي كند (براي توليد انرژي) و دي اكسيد كربن (محصول دفعي اصلي) را دفع مي كند. هوا از طريق بيني يا دهان وارد شده، از طريق ناي (لوله هوا) به طرف برونش ها (راه هاي هوايي تحتاني) و برونشيول ها (راه هاي هوايي كوچكتر) در ريه ها مي رود. برونشيول ها به كيسه هايي به نام آلوئول ختم مي شوند كه در اطراف آنها رگ هاي خوني قرار دارد. اينجا اكسيژن وارد خون و دي اكسيد كربن وارد ريه ها مي شود تا به خارج دميده شود. تنفس توسط ديافراگم (يك عضله) و عضلات بين دنده اي انجام مي شود. دستگاه تنفسي شامل حلق (گلو)، حنجره و اپي گلوت نيز هست. لوزه ها و آدنوئيدهـاي واقع در حـلق به مبارزه با عفونت ها كمـك مي كنند. حنجره، حاوي طناب هاي صوتي است كه براي توليد صدا به لرزش در مي آيند. اپي گلوت در طول بلع، ناي را مي بندد تا غذا وارد ريه ها نشود 
 
 

vcbgfhyruhttruyuyuyghhg.jpg


تنفس چگونه انجام مي شود؟
تنفس عملي است كه به وسيله آن بدن هوا را وارد و خارج مي كند. جريان هوا به درون و بيرون از بدن، به خاطر حركت هوا از نواحي پرفشار به كم فشار صورت مي گيرد. براي تنفس به درون (دم)، ديافراگم و عضلات بين دنده ها منقبض شده، قفسه سينه را بزرگ مي كنند. در نتيجه، فشار هوا در ريه ها كاهش پيدا مي كند، به طوري كه كمتر از فشار هواي اطراف مي شود و هوا وارد ريه ها مي گردد. براي تنفس به بيرون (بازدم)، عضلات شل شده، حجم ريه را كاهش مي دهند. فشار هوا در ريه ها بيش از هواي اطراف مي شود و باعث خروج هوا از بدن مي شود.
 
 

2fggfgfhyjyuyuy665.jpg


تبادل گاز در بدن
بافت هاي بدن، دايماً اكسيژن رااز خون مـي گيرند و دي اكسيد كربن را در خون آزاد مي كنند. اكسيژن محيط وارد ريه ها مي شود و از آلوئول ها (كيسه هاي نازك) وارد رگ هاي خوني به نام مويرگ مي گردد كه در آنجا به ماده اي به نام هموگلوبين كه درگلبول هاي قرمز وجود دارد، متصل مي شود. در همين زمان، دي اكسيد كربن از پلاسما (قسمت مايع خون) وارد آلوئول ها مي شود تا با بازدم خارج گردد. درمويرگ هاي بافت ها، گلبول قرمز اكسيژن را آزاد مي كند در حالي كه دي اكسيد كربن وارد پلاسما مي شود.

3tghgjuykiuoliljhjkuuiu7ytytetyty1.jpg

9590hjhkjljkjh.jpg

19378nmkjlhjkkjlj.jpg

ghjghjhjkuiouoiukynhfbgn.gif

ghjjhghggjhjgjhhffgsdfggtrytryyt.gif

huiyuioyiuoykujhkjhjkhjhjhjhk.jpg

 

منبع :

PARASAT پاراسا ت

 

روانشناسی شخصیت

روانشناسی شخصیت

تعاریف مختلفی از شخصیت ارائه شده است که هر یک بر وجهی از شخصیت تأکید کرده‌اند. هیلگارد (Hilgard) شخصیت را «الگوهای رفتار و شیوه‌های تفکر که نحوه سازگاری شخص را با محیط تعیین می‌کند» تعریف کرده است در حالی که برخی دیگر «شخصیت» را به ویژگیهای «پایدار فرد» نسبت داده و آن را بصورت «مجموعه ویژگیهایی که با ثبات و پایداری داشتن مشخص هستند و باعث پیش بینی رفتار فرد می‌شوند» تعریف می‌کنند.

شخصیت (Personality) از ریشه لاتین (Persona) که به معنی «نقاب و ماسک» است گرفته شده است و اشاره به ماسک و نقابی دارد که بازیگران یونان و روم قدیم بر چهره می‌گذاشتند و این تعبیر تلویحا به این موضوع اشاره دارد که «شخصیت هر فرد ماسکی است که او بر چهره خود می‌زند تا وجه تمایز (تفاوت) او از دیگران باشد».

 

شخصیت به همه خصلتها و ویژگیهایی اطلاق می‌شود که معرف رفتار یک شخص است، از جمله می‌توان این خصلتها را شامل اندیشه ، احساسات ، ادراک شخص از خود ، وجهه نظرها ، طرز فکر و بسیاری عادات دانست. اصطلاح ویژگی شخصیتی به جنبه خاصی از کل شخصیت آدمی اطلاق می‌شود.

نگاه اجمالی

«شخصیت» یک «مفهوم انتزاعی» است، یعنی آن چیزی مثل انرژی در فیزیک است که قابل مشاهده نیست، بلکه آن از طریق ترکیب رفتار (Behavior) ، افکار (Thoughts) ، انگیزش (Motivation) ، هیجان (Emotion) و … استنباط می‌شود. شخصیت باعث تفاوت (Difference) کل افراد (انسانها) از همدیگر می‌شود. اما این تفاوتها فقط در بعضی «ویژگیها و خصوصیات» است. به عبارت دیگر افراد در خیلی از ویژگیهای شخصیتی به همدیگر شباهت دارند بنابراین شخصیت را می‌توان از این جهت که «چگونه مردم با هم متفاوت هستند؟» و از جهت این که «در چه چیزی به همدیگر شباهت دارند؟» مورد مطالعه قرار داد.

از طرف دیگر «شخصیت» یک موضوع پیچیده است ولی از زمانهای قدیم برای شناخت آن کوششهای فراوانی شده است که برخی از آنها «غیرعملی» ، بعضی دیگر «خرافاتی» و تعداد کمی «علمی و معتبر» هستند. این تنوع در دیدگاهها به تفاوت در«تعریف و نگرش از انسان و ماهیت او» مربوط می‌شود. هر جامعه برای آنکه بتواند در قالب فرهنگ معینی زندگی کرده ، ارتباط متقابل و موفقیت آمیزی داشته باشد، گونه‌های شخصیتی خاصی را که با فرهنگش هماهنگی داشته باشد، پرورش می‌دهد. در حالی که برخی تجربه‌ها بین همه فرهنگها مشترک است، بعید نیست که تجربیات خاص یک فرهنگ در دسترس فرهنگ دیگر نباشد.

شخصیت از دیدگاه مردم

واژه «شخصیت» در زبان روزمره مردم معانی گوناگونی دارد. یکی از معانی آن مربوط به هر نوع «صفت اخلاقی یا برجسته» است که سبب تمایز و برتری فردی نسبت به افراد دیگر می‌شود مثلا وقتی گفته نمی‌شود «او با شخصیت است» یعنی «او» فردی با ویژگیهایی است که می‌تواند افراد دیگر را با «کارآیی و جاذبه اجتماعی خود» تحت تأثیر قرار دهد. در درسهایی که با عنوان «پرورش شخصیت» تبلیغ و دایر می‌شود، سعی بر این است که به افراد مهارتهای اجتماعی بخصوصی یاد داده ، وضع ظاهر و شیوه سخن گفتن را بهبود بخشند با آنها واکنش مطبوعی در دیگران ایجاد کنند همچنین در برابر این کلمه ، کلمه «بی‌شخصیت» قرار دارد که به معنی داشتن «ویژگیهای منفی» است که البته به هم دیگران را تحت تأثیر قرار می‌دهد، اما در جهت منفی.

در اجتماع گاهی به جای این کلمات از مترادف آنها «شخصیت خوب یا بد» صحبت می‌شود که هر یک ویژگیهایی را می‌رسانند و گاهی از کلمه شخصیت به منظور توصیف بارزترین ویژگی افراد استفاده می‌شود مثلا وقتی گفته می‌شود«او پرخاشگر است» یعنی ویژگی و خصوصیت غالب «او» پرخاشگری است. در کنار این موضوعات گاهی کلمه شخصیت جهت «احترام» به چهره‌های مشهور و صاحب صلاحیت «علمی ، اخلاقی یا سیاسی» بکار می‌رود نظیر «شخصیت سیاسی ، شخصیت مذهبی و شخصیت هنری و …».

شخصیت از دیدگاه روانشناسی

دیدگاه روانشناسی در مورد «شخصیت» چیزی متفاوت از دیدگاههای «مردم و جامعه» است در روانشناسی افراد به گروههای «با شخصیت و بی‌شخصیت» یا«شخصیت خوب و شخصیت بد» تقسیم نمی‌شوند؛ بلکه از نظر این علم همه افراد دارای «شخصیت» هستند که باید به صورت «علمی» مورد مطالعه قرار گیرد این دیدگاه به«شخصیت و انسان» باعث پیدایش نظریه‌های متعددی از جمله : «نظریه روانکاوی کلاسیک (Classical Psychoanaly Theory) ، نظریه روانکاوی نوین (Neopsychoanalytic Theory) ، نظریه انسان گرایی (Humanistis Theory) ، نظریه شناختی (Cognitive Theory) ، نظریه یادگیری اجتماعی (Social-learning Theory) و … » در حوزه مطالعه این گرایش از علم روانشناسی شده است.

ماهیت شخصیت و انسان

یکی از جنبه‌های با اهمیت در «روانشناسی شخصیت» که در «نظریه‌های شخصیت» منعکس شده است برداشت یا تصوری است که از ماهیت «انسان و شخصیت او» ارائه شده است (یا می‌شود). این سوالها با ویژگی اصلی انسان ارتباط می‌کنند و همه مردم (شاعر ، هنرمند ، فیلسوف ، تاجر ، فروشنده و …) همواره به روش به این سوالها پاسخ می‌دهند؛ بطوری که می‌توانیم بازتاب همه جانبه آنها را در «کتابها ، تابلوهای نقاشی ، و در رفتار و گفتارشان» ببینیم و روانشناسی شخصیت و نظریه پردازان این حوزه نیز از آن مستثنی نیستند. این موضوعات را می‌توان در جدول زیر خلاصه کرد.


اراده آزاد یا جبرگرایی؟ آیا انسان آگاهانه اعمال خود را جهت می دهد یا بوسیله نیروهای دیگری کنترل می‌شود؟
وراثت یا محیط؟ آیا انسان بیشتر تحت تأثیر وراثت است یا تحت تأثیر محیط؟
گذشته یا حال؟ آیا شخصیت انسان وقایع و اتفاقات اوائل زندگی شکل می‌گیرد یا اینکه تحت تأثیر تجربه‌های دوران بزرگسالی قرار دارد؟
بی‌همتایی یا جهان شمولی؟ آیا شخصیت هر انسان بی‌همتاست یا اینکه شخصیت دارای الگوهای کلی خاصی است که با شخصیت بسیاری از افراد انطباق دارد؟
تعادل جویی یا رشد؟ آیا انسان فقط برای حفظ تعادل و توازن رفتاری را انجام می‌دهد یا او بخاطر میل به رشد و تکامل رفتار را انجام می‌دهد؟
خوش بینی یا بد بینی؟ آیا انسان اساسا موجودی خوب است یا بد؟


 

نقش وراثت زیستی در رشد شخصیت

وراثت به منزله مواد خام شخصیت است. این مواد به اشکال مختلف شکل می‌پذیرند. بعضی از همانندیهای موجود در شخصیت و فرهنگ انسان ناشی از وراثت است، مثلا هر گروه انسانی ، مجموعه نیازها و قابلیتهای زیستی مشترک و یکسانی به ارث می‌برد. این نیازها ، شامل اکسیژن ، غذا ، آب ، استراحت ، فعالیت ، خواب ، پرهیز از شرایط هولناک و اجتناب از درد و نظایر آن است.

اهمیت محیط طبیعی در رشد شخصیت

محیط طبیعی نیز بر شخصیت تأثیر می‌گذارد، زیرا افراد تا حد وسیعی سطح کارآیی خود را که برای حفظ حیاتش ضروری است، از محیط می‌گیرد واقعیت امر این است که در هر محیط طبیعی ، انواع مختلف شخصیت و فرهنگ ، و در محیطهای طبیعی کاملاً متفاوت ، فرهنگهای مشابهی ملاحظه می‌شوند.

رابطه فرهنگ و شخصیت

بعضی از تجربه‌های فرهنگی بین همه افراد انسانی مشترک است. از تجربه‌های اجتماعی مشترک بین اعضای یک جامعه معین ، یک صورت بندی ویژه شخصیتی پدید می‌آید که شاخص و معرف شخصیت بیشتر اعضای آن جامعه است و اصطلاحا شخصیت نمایی (Modal Personality) یا شخصیت اساسی (Basic Personality) یا رفتار اجتماعی (خوی اجتماعی) (Social Character) خوانده می‌شود. این مفاهیم به ویژگیهای فرهنگی مشترکی که همه اعضای یک جامعه در آنها سهیم‌اند، اشاره می‌کنند.

نقش تجربه گروهی در رشد شخصیت افراد

کودک نوزاد به صورت یک ارگانیسم به دنیا می‌آید. با اخذ و کسب مجموعه‌ای از نگرشها و ارزشها ، تمایلات و بیزاریها ، هدفها و مقاصد ، و یک مفهوم عمیق و ناپایدار از اینکه چه نوع شخصی است، به تدریج یک موجود انسانی مبدل می‌شود. همه این ویژگیها را از طریق فراگرد اجتماعی شدن بدست می‌آورد. این فراگرد ، یادگیری او را از حالت حیوانی به شخصیت انسانی تغییر می‌دهد. به عبارت دقیق‌تر ، هر فرد از طریق فراگرد اجتماعی شدن ، هنجارهای گروههای خود را می‌آموزد تا اینکه یک خود مشخص که او را بی‌همتا می‌سازد، پدید می‌آید. شاید بتوان گفت که تشکل تصور خود ، مهمترین فراگرد در رشد شخصیت به شمار می‌رود.

اهمیت تجارب شخصی در رشد شخصیت

چرا کودکانی که در یک خانواده پرورش می‌یابند، حتی اگر تجربه‌های یکسانی هم داشته باشند، با یکدیگر متفاوت‌اند؟ نکته مهم این است که آنان تجربه‌های یکسانی نداشته ، بلکه در معرض تجربه‌های اجتماعی از برخی جهات مشابه و از برخی جهات نامشابه قرار گرفته‌اند. تجربه هرکس بی‌همتاست. بدین معنا که هیچ کس دیگر بطور کامل ، نظیر آن تجربه را ندارد. یادداشت دقیق تجربه‌های روزانه کودکان یک خانواده می‌تواند گوناگونی تجربه‌های آنان را به خوبی آشکار سازد. هر کودک اولاً ، وراثت زیستی بی‌همتایی دارد که کسی دیگر عینا نظیر آن را ندارد، ثانیاً ، از مجموعه بی‌همتای تجربه‌های زندگی برخوردار است که باز ، کسی دیگر ، عینا از آن برخوردار نیست.

منبع : http://daneshnameh.roshd.ir

نقش ادبیات،اسطوره،دین و فرهنگ در روانشناسی

 

 درباره ی کارل گوستاو یونگ

نقش ادبیات،اسطوره،دین و فرهنگ در روانشناسی

 

 کارل گوستاو یونگ،روان درمان و متفکر تئوری مکتب روانشناسی تحلیلی ،اهل سوئیس، پایه گذار اسطوره شناسی خلقها و روانشناسی دینی،-درکنار فروید و آدلر،یکی از مهمترین نمایندگان روانشناسی عمق گرا نیزاست.درمرکز روانشناسی تحلیلی او، نظریه "ضمیرناخودآگاه جمعی" قراردارد.اوغیراز روانشناسی،تاثیر مهمی روی علوم: انسانشناسی، فرهنگشناسی، دین شناسی، ادبیات، تعلیم وتربیت نیزازخودبجا گذاشته است، وغیر از روانشناسی درزمینه های: اسطوره شناسی، ستاره شناسی،کیمیاگری، و فلسفه های شرق، نیز تحقیقاتی نموده است.

  گرچه اوخودرادانشمندی عقلگرا می دانست،پاره ای ازمورخین سیراندیشه، اورا روشنفکری ایده آلیست وخردگریز بحساب می آورند.درزمان او روانشناسی دانشگاهی غرب، تحت تعثیر شدید رفتار شناسی بود. اودین را بعنوان ارضای یک نیاز بنیادین انسانی،درفرهنگ لازم میدانست و نه تنها کوشید تا روانشناسی رابا دین آشنانماید بلکه فلسفه وادیان شرق را نیز به جامعه غرب معرفی نماید. یونگ تصور و تصویر خدارا، نمادی کلیدی برای خودشناسی انسان میدانست. اوازسال 1919 بطورفشرده خودراباموضوعات مذهبی و ایده آلیستی مانند کیمیا گری و متافیزیک مشغول نمود و مدعی بود که روان انسان از دوران کودکی دارای یک نقش مذهبی غریزی است که مقدمه سلامتی روانی اومیباشد. وی میکوشد تانشان دهد که نظریه های روانشناسانه اش،کمکی برای دیالوگ انسان با جهان هستند.پیرامون مخالفت فرویدگرایان بانظراتش میگفت که انسان صادقی که درخانه اش افکار صادقانه ای رامطرح نماید،ازهزارفرسنگی گوش شنوا خواهدیافت. انتقاداوازفروید این بودکه چرااو تاکید یک جانبه ای روی اهمیت غرایز جنسی انسان می نماید.

  طبق نظریه یونگ، ضمیرناخودآگاه انسان،میدانی است خلاق برای ضمیرآگاه وی، ودرکنارضمیرناخودآگاه فردی،یک ضمیرناخودآگاه جمعی وجوددارد و ضمیر ناخودآگاه فردی،بخشی است از ضمیرناخودآگاه جمعی، ودرضمیرناخودآگاه جمعی،عناصروآموزگاران اولیه ای قراردارند که دانش و تجربیات عمومی انسانی را به نسل های بعدی منتقل میکنند ؛ ازآنجمله میتوان نمادهای عملی مانند: اسطورهها،قصه ها، رویاها، آرزوها، نظزیه ها، تصاویر، هنرها، ایده های جنون آمیز تمام انسانها و فرهنگ رادرنظرگرفت.درتئوریهای روانشناسانه یونگ،اهمیت خاصی به نفش عناصری ازفرهنگهای کهن و ادیان داده میشود. چون افکارواعمال ارادی وآگاه انسان تحت تعثیر نیروها و مکانیسم های ناخودآگاه اوهستند، وی میکوشد تانشان دهد که چگونه انگیزههای اسطورههای باستان درضمیرناخودآگاه انسان جاگرفته و روان انسان رابعدازهزاران سال تحت تعثیرخودقرارمیدهند.

  وی میگفت که یکی ازاهداف زندگی انسان، واقعیت دادن به "منیت" خود است،یعنی هرفردی میکوشد تاباخودوبشریت جامعه اش،یکی شود و هدف یک روان درمان این است که باکمک تعبیروتفسیر خواب و رویا به پروسه منیت و فردشدن انسان کمک کند.وی درکتاب اتوبیوگرافیک اش مینویسد: زندگی من،کوششی بودبرای واقعی نمودن ضمیرناخودآگاه ام،چون آنچه درضمیرناخودآگاه مخفی شده،میخواهد تا واقعیت گردد.و چون ضمیرناخودآگاه درهرلحظه خواب و بیداری انسان،یک حضور زنده و همراه دارد، هدف زندگی هرکس باید آن باشد که این ضمیرناخودآگاه خودرابشناسد ونقش آنرابداند،شخصیت هرانسانی می خواهد ازضمیرناخودآگاه اوشکفته شودوخودرا درجمع وبصورت عام احساس نماید. شناخت و آگاهی متعالی،نتیجه روانی یک واقعیت عینی و حقیقی است، با کمک نتایج ضمیرناخودآگاه، انسان به یک تفاهم بهتری باخودمیرسد، وتحول هرفرد درتحول بشریت صورت میگیرد و همزمان با آن است.

  یونگ درآغاز،فرویدرا معلم خودمیدانست ولی دوستی آنان فقط بین سالهای 1907-1911 احترام آمیز بود.اوروی تفسیر خواب و رویا بافروید اختلاف پیدا کرد. کتاب (تیپ های روان شناسی) اورا بحثی با فروید و آدلر بشمار می آورند. اودراین کتاب به توصیف تیپ های گوناگون درونگرا و برونگرا ازنظر روانشناسی میپردازد.

 اوخودرا محققی درونگرا میدانست که علاقه خاصی به جهان درون مانند رویاها،نمادها وتصاویردارد تاجهان بیرون انسان مانند وقایع و حوادث خارجی. فروید گویا ریشه های بیماری را درگذشته ها می جست ولی یونگ میگفت که هدف باید هماهنگی انسان باآینده باشد. یونگ روانشناسی راعملی شخصی و ذهنی میدانست که براساس تجربیات خاص هر روانشناس بناشده است. وی به رد نظریه عقده کودک؛ناشی ازعلاقه جنسی او به مادر،پرداخت و گفت که این تئوری فروید جنبه عمومی وجهانی ندارد. مورخین به اختلافات خانوادگی آندو نیزاشاره میکند؛ چون فروید ازخانواده ای : شهری، مرفه، یهودی، ترقی خواه، علم گرا، مهربان - ، و یونگ  از خانواده ای : روستایی، مسیحی، مذهبی، فقیر، بداخلاق، و غرق در الهیات و ایده آلیسم رمانتیک، برخاسته بود.

  مهمترین آثار یونگ پیرامون تیپ های روانی و نقش ضمیرناخودآگاه جمعی،هستند؛ ازآنجمله: تحولات و نمادهای علاقه جنسی، تیپ های روانشناسی، روانشناسی و دین، راابطه میان منیت و ضمیرناخودآگاه، واقعیت روان، پیرامون روانشناسی ضمیرناخودآگاه، نمادهای روان، انسان و نمادهایش، اتوبیوگرافی (خاطرات،رویاها،افکار) او، و مجموعه آثار بیست جلدی وی.موضوع اصلی کتاب (تیپ های روانشناسی)،تیپ های روان انسانی هستند. دو مقاله تحقیقی یونگ یعنی : ایدههای شیلر، و دو خدای یونان یعنی آپولو و دینوزیوس، تعثیرمهمی روی ادبیات غرب ازخودبجا گذاشته اند.

  کارل گوستاو یونگ، باتباری آلمانی، بین سالهای 1875 تا 1961 در سوئیس زندگی نمود. پدر و مادرش هردو از خانواده ای مذهبی برخاسته بودند، گرچه مادرش ریشه ای یهودی داشت و پدر بزرگش، یکی از پزشکان و استادان معروف دانشگاههای کشور سوئیس بود.یونگ مطالعات عمیقی در: اسطوره شناسی، دین شناسی، فلسفه، کیمیاگری، و متافیزیک داشت و غیراززبان مادریش،یعنی زبان آلمانی، درزبانهای: انگلیسی،فرانسوی،لاتین،یونان باستان، و ادبیات کهن این زبانها،صاحب نظربود.لجاجت او با محققین و روشنفکران زمانش موجب شد که اورامرد تضاد و تناقض بدانند؛ او میانه روی و اعتدال در مسائل فکری و تحقیقی را رد مینمود. بدلیل اتهام هواداری او از فاشیسم آلمان و بیماری هایش، اورا گاهی با :نیچه،هایدگر،اشتاینر، و استریندبرگ، مقایسه میکنند. یونگ درپایان عمر، مریدان بیشماری یافت که روی صفات خاص او ازجمله: مهربانی،طنزگویی،ادب، و دانایی اش تاکید میکردند.

  چون یونگ مخالف جمعگرایی، جزم گرایی، و سیاه لشکری سیاسی، بود، هوادارانش مدعی هستند که او نمبتوانست طرفدار فاشیسم شده باشد.او به رد تمام جنبش های سیاسی پرداخت که دنبال افزایش قدرت دولتی بودند،گرچه افزایش وابستگی فرد به قدرت دولتی، مشخصه زمانه او بود. وی میگفت که در حکومت های دیکتاتوری و مطلقه، شخصیت انسان نابود میگردد. وی در مصاحبه ای با رادیو (بی بی سی ) گفته بود که انسان تحمل و فرصت یک زندگی پوچ و بی معنی را نباید داشته باشد.غالب تئوریهای او کوششی هستند برای شرح شخصیت انسان.

  یونگ غیراز انسان درون و بیرون گرا، از هشت نوع تیپ های گوناگون انسانی دیگر، نیز نام میبرد. هواداران او امروره تست هایی آزمایشی را تهیه نموده اند که با کمک آنان میتوان به رفتار و شخصیت انسان مورد آزمایش پی برد. او کوشید تا متدهای فلسفی و زبان تصویری و سنبلیک کیمیاگران قرون 13 تا 17 میلادی را تفسیر نماید و میگفت که آنچیزی که کیمیاگران صفات ماده بحساب می آورند، روان شناسی ضمیر ناخودآگاه جمعی آنان را نشان میدهد. وی مدعی بود که کوشش کیمیاگران،نشانه استعاره ای است برای واقعیت دادن به وجود خود آنان، چون کیمیاگران مسایل و مشکلات روانی و درونی خودرا بصورت مادی در می آورند. یونگ طرفدار شناختی بود که بقول خودش، از طریق تجربه باشد و نه از طریق مطالعه یا اعتقاد!.

آتوسا سلطان زاده

AD/HD

Women and AD/HD

AD/HD

این مقاله یکی از جدیدترین مقالات نوشته شده با موضوع زنان و اختلال کاستی توجه - بیش فعالی می باشد

***

...  ترجمه متن در ادامه مقاله قرار داده شده است ...

***

WWK refers to the What We Know series of information sheets on AD/HD. See the complete list. See the PDF version of this sheet.


Knowledge of AD/HD in women at this time is extremely limited as few studies have been conducted on this population.1,2 Women have only recently begun to be diagnosed and treated for AD/HD, and today, most of what we know about this population is based on the clinical experience of mental health professionals who have specialized in treating women.

This sheet will discuss:

  • common symptoms and patterns of AD/HD in adult women
  • treatment of AD/HD in adult women
  • strategies for daily living

Impact of AD/HD in Women

Females with AD/HD are often overlooked when they are young girls3,4, the reasons for which remain unclear, and are not diagnosed until they are adults. Frequently, a woman comes to recognize her own AD/HD after one of her children has received a diagnosis. As she learns more about AD/HD, she begins to see many similar patterns in herself.

Some women seek treatment for AD/HD because their lives are out of control -- their finances may be in chaos; their paperwork and record-keeping are often poorly managed; they may struggle unsuccessfully to keep up with the demands of their jobs; and they may feel even less able to keep up with the daily tasks of meals, laundry, and life management5. Other women are more successful in hiding their AD/HD, struggling valiantly to keep up with increasingly difficult demands by working into the night and spending their free time trying to "get organized." But whether a woman's life is clearly in chaos or whether she is able to hide her struggles, she often describes herself as feeling overwhelmed and exhausted6.

While research in women continues to lag behind that in adult males with AD/HD, many clinicians are finding significant concerns and co-existing conditions in women with AD/HD. Compulsive overeating, alcohol abuse, and chronic sleep deprivation may be present in women with AD/HD7,8,9.

Women with AD/HD often experience dysphoria (unpleasant mood), major depression and anxiety disorders, with rates of depressive and anxiety disorders similar to those in men with AD/HD10. However, women with AD/HD appear to experience more psychological distress and have lower self-image than men with AD/HD11,12.

Compared to women without AD/HD, women diagnosed with AD/HD in adulthood are more likely to have depressive symptoms, are more stressed and anxious, have more external locus of control (tendency to attribute success and difficulties to external factors such as chance), have lower self-esteem, and are engaged more in coping strategies that are emotion-oriented (use self-protective measures to reduce stress) than task-oriented (take action to solve problems)2. Studies show that AD/HD in a family member causes stress for the entire family13. However, stress levels may be higher for women than men because they bear more responsibility for home and children. In addition, recent research suggests that husbands of women with AD/HD are less tolerant of their spouse's AD/HD patterns than wives of men with AD/HD14. Chronic stress takes its toll on women with AD/HD, affecting them both physically and psychologically. Women who suffer chronic stress like that associated with AD/HD are more at risk for diseases related to chronic stress such as fibromyalgia15.

Thus, it is becoming increasingly clear that the lack of appropriate identification and treatment of AD/HD in women is a significant public health concern.

The Challenge of Receiving Appropriate Treatment

AD/HD is a condition that affects multiple aspects of mood, cognitive abilities, behaviors, and daily life. Effective treatment for AD/HD in adult women may involve a multimodal approach that includes medication, psychotherapy, stress management, as well as AD/HD coaching and/or professional organizing.

Even those women fortunate enough to receive an accurate AD/HD diagnosis often face the subsequent challenge of finding a professional who can provide appropriate treatment. There are very few clinicians experienced in treating adult AD/HD, and even fewer who are familiar with the unique issues faced by women with AD/HD. As a result, most clinicians use standard psychotherapeutic approaches. Although these approaches can be helpful in providing insight into emotional and interpersonal issues, they do not help a woman with AD/HD learn to better manage her AD/HD on a daily basis or learn strategies to lead a more productive and satisfying life.

AD/HD-focused therapies are being developed to address a broad range of issues including self-esteem, interpersonal and family issues, daily health habits, daily stress level, and life management skills. Such interventions are often referred to as "neurocognitive psychotherapy," which combines cognitive behavior therapy with cognitive rehabilitation techniques5,16. Cognitive behavior therapy focuses on the psychological issues of AD/HD (for example, self-esteem, self-acceptance, self-blame) while the cognitive rehabilitation approach focuses on life management skills for improving cognitive functions (remembering, reasoning, understanding, problem solving, evaluating, and using judgment), learning compensatory strategies, and restructuring the environment.

Medication Management in Women with AD/HD

Medication issues are often more complicated for women with AD/HD than for men. Any medication approach needs to take into consideration all aspects of the woman's life, including the treatment of co-existing conditions. Women with AD/HD are more likely to suffer from co-existing anxiety and/or depression as well as a range of other conditions including learning disabilities17,18,19. Since alcohol and drug use disorders are common in women with AD/HD, and may be present at an early age, a careful history of substance use is important20.

Medication may be further complicated by hormone fluctuations across the menstrual cycle and across the lifespan (e.g., puberty, perimenopause, and menopause) with an increase in AD/HD symptoms whenever estrogen levels fall21. In some cases, hormone replacement may need to be integrated into the medication regimen used to treat AD/HD.

For more information on medication management in adults with AD/HD, see "What We Know #10, Managing Medication for Adults with AD/HD."

Other Treatment Approaches

Women with AD/HD may benefit from one or more of the following treatment approaches:

1. Parent training. In most families, the primary parent is the mother. Mothers are expected to be the household and family manager -- roles that require focus, organization, and planning, as well as the ability to juggle multiple responsibilities. AD/HD, however, typically interferes with these abilities, making the job of mother much more difficult for women with AD/HD.

Furthermore, because AD/HD is hereditary, a woman with AD/HD is more likely than a woman without the disorder to have a child with AD/HD, further increasing her parenting challenges. Women may need training in parenting and household management geared toward adults with AD/HD. The evidence-based parent management programs found to be effective in children with AD/HD are also recommended for parents with AD/HD22,23. However, recent research on these parent training approaches has indicated that parent training may be less effective if the mother has high levels of AD/HD symptoms24. Thus, it may be necessary to incorporate adult AD/HD life management strategies into parent training programs for mothers with AD/HD.

2. Group therapy. Social problems for females with AD/HD develop early and appear to increase with age. Women with AD/HD have greater self-esteem problems than men with AD/HD, and often feel shame when comparing themselves to women without AD/HD11. Because many women with AD/HD feel shame and rejection, psychotherapy groups specifically designed for women with AD/HD may provide a therapeutic experience -- a place where they can feel understood and accepted by other women and a safe place to begin their journey toward accepting themselves more and learning to better manage their lives.

3. AD/HD coaching. AD/HD coaching, a new profession, has developed in response to the need among some adults with AD/HD for structure, support and focus. Coaching often takes place by telephone or e-mail. For more information on coaching, read "What We Know #18, Coaching for AD/HD with Adults."

4. Professional organizing. As contemporary lives have become increasingly complicated, the organizer profession has grown to meet the demand. Women with AD/HD typically struggle with very high levels of disorganization in many areas of their lives. For some women, they are able to maintain organization at work, but at the expense of an organized home. For others, disorganization is widespread, which increases the challenges and difficulties of AD/HD. A professional organizer can provide hands-on assistance in sorting, discarding, filing, and storing items in a home or office, helping to set up systems that are easier to maintain. For more information on organization, see "What We Know #12, Organizing the Home and Office."

5. Career guidance. Just as women with AD/HD may need specific guidance as a parent with AD/HD, they may also greatly benefit from career guidance, which can help them take advantage of their strengths and minimize the impact of AD/HD on workplace performance. Many professional and office jobs involve the very tasks and responsibilities that are most challenging for a person with AD/HD, including paying attention to detail, scheduling, paperwork, and maintaining an organized workspace. Sometimes a career or job change is necessary to reduce the intense daily stress often experienced in the workplace by most individuals with AD/HD. A career counselor who is familiar with AD/HD can provide very valuable guidance. For more information, consult the What We Know sheet on workplace issues.

Ways that Women with AD/HD Can Help Themselves

It is helpful for a women with AD/HD to work initially with a professional to develop better life and stress management strategies. However, developing strategies that can be used at home, without the guidance of a therapist, coach or organizer, is critical to reducing the impact of AD/HD. A woman with AD/HD would benefit from the following strategies13:

  • Understand and accept your AD/HD challenges instead of judging and blaming yourself.
  • Identify the sources of stress in your daily life and systematically make life changes to lower your stress level.
  • Simplify your life.
  • Seek structure and support from family and friends.
  • Get expert parenting advice.
  • Create an AD/HD-friendly family that cooperates and supports one another.
  • Schedule daily time outs for yourself.
  • Develop healthy self-care habits, such as getting adequate sleep and exercise and having good nutrition.
  • Focus on the things you love.

Summary

Individuals with AD/HD have different needs and challenges, depending on their gender, age and environment. Unrecognized and untreated, AD/HD may have substantial mental health and education implications1. It is important that women with AD/HD receive an accurate diagnosis that addresses both symptoms and other important issues with functioning and impairment, which will help determine appropriate treatment and strategies for the individual woman with AD/HD.

Internet Resources

The National Center for Girls and Women with AD/HD,
www.ncgiadd.org

References

1. Biederman, J., Faraone, S.V., Spencer, T., Wilens, T., Mick, E., & Lapey, K.S. (1994). Gender differences in a sample of adults with attention deficit hyperactivity disorder. Psychiatry Research, 53, 1-29.

2. Rucklidge, J.J., & Kaplan, B.J. (1997). Psychological functioning of women identified in adulthood with Attention-Deficit/Hyperactivity Disorder. Journal of Attention Disorders, 2, 167-176.

3. Biederman, J., Mick, E., Faraone, S.V., Braaten, E., Doyle, A., Spencer, T., Wilens, T.E., Frazier, E., & Johnson, M.A. (2002). Influence of gender on attention deficit hyperactivity disorder in children referred to a psychiatry clinic. American Journal of Psychiatry, 159, 36-42.

4. Gaub, M., & Carlson, C.L. (1997). Gender differences in ADHD: A meta-analysis and critical review. Journal of the American Academy of Child and Adolescent Psychiatry, 36, 1036-1045.

5. Nadeau, K. (2002). Psychotherapy for women with AD/HD. In K. Nadeau & P. Quinn (Eds.), Understanding Women with AD/HD (pp. 104-123). Silver Spring, MD: Advantage Books.

6. Solden, S. (1995). Women with attention deficit disorder: Embracing disorganization at home and in the workplace. Grass Valley, CA: Underwood Books.

7. Dodson, W.M. (2002). Sleep disorders. In P. Quinn & K. Nadeau (Eds.), Gender issues and AD/HD: Research, diagnosis, and treatment (pp. 353-364). Silver Spring, MD: Advantage Books.

8. Fleming, J., & Levy, L. (2002). Eating disorders. In P. Quinn & K. Nadeau (Eds.), Gender issues and AD/HD: Research, diagnosis, and treatment (pp. 411-426). Silver Spring, MD: Advantage Books.

9. Richardson, W. (2002). Addictions. In P. Quinn & K. Nadeau (Eds.), Gender issues and AD/HD: Research, diagnosis, and treatment (pp. 394-410). Silver Spring, MD: Advantage Books.

10. Stein, M.A., Sandoval, R., Szumowski, E., Roizen, N., Reinecke, M.A., Blondis, T.A., & Klein, Z. (1995). Psychometric characteristics of the Wender Utah Rating Scale (WURS): Reliability and factor structure for men and women. Psychopharmacology Bulletin, 31, 425-433.

11. Arcia, E., & Conners, C.K. (1998). Gender differences in ADHD?. Journal of Developmental and Behavioral Pediatrics, 19, 77-83.

12. Katz, L.J., Goldstein, G., & Geckle, M. (1998). Neuropsychological and personality differences between men and women with ADHD. Journal of Attention Disorders, 2, 239-247.

13. Nadeau, K.G. & Quinn, P.O. (Eds.). (2002). Understanding women with AD/HD. Silver Spring, MD: Advantage Books.

14. Robin, A.L., & Payson, E. (2002). The impact of AD/HD on marriage. The ADHD Report, 10(3), 9-11,14.

15. Rodin, G.C., & Lithman, J.R. (2002). Fibromyalgia in women with AD/HD. In Nadeau, K.G. & Quinn, P.O. (Eds.), Understanding Women with AD/HD. Silver Spring, MD: Advantage Books.

16. Young, J. (2002). Depression and anxiety. In Nadeau, K.G. & Quinn, P.O. (Eds.), Understanding Women with AD/HD. Silver Spring, MD: Advantage Books.

17. Biederman, J. (1998). Attention-deficit/hyperactivity disorder: a life-span perspective. Journal of Clinical Psychiatry, 59(Suppl. 7), 4-16.

18. Biederman, J., Faraone, S.V., Spencer, T., Wilens, T., Norman, D., Lapey, K.A., Mick, E., Lehman, B.K., & Doyle, A. (1993). Patterns of psychiatric comorbidity, cognition, and psychosocial functioning in adults with attention deficit hyperactivity disorder. American Journal of Psychiatry, 150, 1792-1798.

19. Biederman, J., Faraone, S.V., Mick, E., Williamson, S., Wilens, T.E., Spencer, T.J., Weber, W., Jetton, J., Kraus, I., Pert, J., & Zallen, B. (1999). Clinical correlates of ADHD in females: Findings from a large group of girls ascertained from pediatric and psychiatric referral sources. Journal of the American Academy of Child and Adolescent Psychiatry, 38, 966-975.

20. Wilens, T.E., Spencer, T.J., & Biederman, J. (1995.) Are attention-deficit hyperactivity disorder and the psychoactive substance use disorders really related?. Harvard Review of Psychiatry, 3, 160-162.

21. Quinn, P. (2002). Hormonal fluctuations and the influence of estrogen in the treatment of women with ADHD In P. Quinn & K. Nadeau (Eds.), Gender issues and AD/HD: Research, diagnosis, and treatment (pp. 183-199). Silver Spring, MD: Advantage Books.

22. Anastopoulos, A.D., & Farley, S.E. (2003). A cognitive-behavioral training program for parents of children with Attention-Deficit/Hyperactivity Disorder. In A.E. Kazdin & J. R. Weisz (Eds.), Evidence-based psychotherapies for children and adolescents (pp. 187-203). New York: Guilford Publications.

23. Robin, A.L. (1998). ADHD in adolescents: Diagnosis and treatment. New York: Guilford Press.

24. Sonuga-Barke, E.J.S., Daley, D., & Thompson, M. (2002). Does maternal AD/HD reduce the effectiveness of parent training for pre-school children's ADHD? Journal of the American Academy of Child and Adolescent Psychiatry, 41, 696-702.

The information provided in this sheet was supported by Cooperative Agreement Number R04/CCR321831-01 from the Centers for Disease Control and Prevention (CDC).  The contents are solely the responsibility of the authors and do not necessarily represent the official views of CDC. It was approved by CHADD's Professional Advisory Board in February 2004.

© 2004 Children and Adults with Attention-Deficit/Hyperactivity Disorder (CHADD).

For further information about AD/HD or CHADD, please contact:

National Resource Center on AD/HD
Children and Adults with
Attention-Deficit/Hyperactivity Disorder
8181 Professional Place, Suite 150
Landover, MD 20785
800-233-4050
www.help4adhd.org

Please also visit the CHADD Web site at
www.chadd.org

 

****

  ... ترجمه مقاله زنان و اختلال کاستی توجه بیش فعالی ...

 

امروزه اطلاعات در مورد اختلال کاستی توجه-بیش فعالی در زنان به تعدادی از مطالعاتی که بروی این جمعیت انجام گرفته محدود می شود. تنها در سالهای اخیر تشخیص اختلال کاستی توجه-بیش فعالی در زنان و درمان آن آغاز شده، و امروز بیشترین چیزی که درمورد این جمعیت می دانیم بر مبنای تجربه ی پزشکی متخصصان سلامت روحی که در درمان زنان تخصص دارند ،قرار گرفته است. این مقاله به بررسی مسائل ذیل می پردازد:

 

 

1- عوارض و نمونه های رایج اختلال کاستی توجه-بیش فعالی در زنان بالغ              

  

2- درمان اختلال کاستی توجه-بیش فعالی در زنان بالغ                                   

 

3- راهکار هایی برای زندگی روزمره                                                                

 

 

اثر اختلال کاستی توجه-بیش فعالی در زنان  

                                                                        

وجود اختلال کاستی توجه-بیش فعالی در دختران جوان،اغلب مورد بی توجهی قرار می گیرد،دلایل بروز آن نا مشخص باقی مانده،تا زمانی که آنها به سن بلوغ برسند تشخیص  داده نمی شوند.غالبا،زنان پس از مبتلا شدن یکی از فرزندانشان به این اختلال،به وجود این بیماری در خود پی می برند. وقتی که او به اطلاعات بیشتری در مورد این بیماری دست پیدا کرد،به تدریج بسیاری از نمونه های مشابه را در خود مشاهده می کند.       برخی از زنان به جستجوی راهی برای درمان این اختلال هستند،چرا که کنترل زندگی از  دستشان خارج می شود،یعنی وضعیت مالی آنها آشفته می گردد،به سختی می توانند از پس کار دفتری و حسابرسی برآیند.آنها برای سازگار شدن با مقتضیات شغلی شان،مذبوحانه تلاش می کنند،وحتی ممکن است احساس کنند که برای انجام دادن کارهای روزانه مثل درست کردن غذا،شستن لباسها،و مدیریت امور خانه توانایی کمتری دارند.دسته ی دیگری از زنان در پنهان کردن این اختلال موفقترند،و با کارکردن تا آخر شب سرسختانه تلاش می کنند.اما خواه زندگی یک زن در آشفتگی آشکاری باشد یا اینکه قادر به پنهان کردن مشکلات خود باشد،او غالبا خود را با احساس شکست خوردگی و از پا افتادگی توصیف می کند.با وجود اینکه سرعت رشد تحقیقات در زنان همچنان کندتر از تحقیقات در مورد مردان دارای اختلال کاستی توجه-بیش فعالی دارد،بسیاری از پزشکان با زنان دارای مشکل اختلال کاستی توجه-بیش فعالی و شرایط همزیستی آنان            سروکار بیشتری پیدا کرده اند.بیش از حد خوردن وسواس گونه،نوشیدن مشروبات الکلی محرومیت مزمن از خواب ممکن است در زنان مبتلا به اختلال کاستی توجه-بیش فعالی مشاهده شود.زنان مبتلا به اختلال کاستی توجه-بیش فعالی غالبا (حالت ناخوشایند) ،   اختلالات مربوط به افسردگی و آشفتگی شدید را به همان میزان اختلالات افسردگی و آشفتگی موجود در مردان مبتلا به اختلال کاستی توجه-بیش فعالی تجربه می کنند. اما زنان مبتلا به اختلال کاستی توجه-بیش فعالی ظاهرا فشار روانی بیشتری را تجربه کرده و در مقایسه با مردان مبتلا به اختلال کاستی توجه-بیش فعالی تصور فردی کمتری دارند.  زنانی که در بزرگسالی وجود اختلال کاستی توجه-بیش فعالی در آنها تشخیص داده شده است،در مقایسه با زنانی که دچار اختلال کاستی توجه-بیش فعالی نشده اند،احتمال بروز نشانه های افسردگی در آنها بیشتر است،مضطرب تر هستند،کنترل موقعیت خارجی (تمایل به نسبت دادن موفقیتها و شکستها به عوامل بیرونی چون شانس)در آنها بیشتر است،اعتماد به نفس پایین تری داشته و بیشتر با راهکارهای فعالیت محور (عملکردی اتخاذ کردن برای حل مشکلات) عمل می کنند بررسی ها نشان می دهند که دچار بودن یکی از اعضای خانواده به اختلال کاستی توجه-بیش فعالی باعث ایجاد اضطراب در تمام اعضای خانواده می شود اما میزان اضطراب در زنان ممکن است بیشتر از مردان باشد.چرا که آنها در قبال خانه و بچه ها مسئولیت بیشتری را بر عهده دارند علاوه بر این،تحقیقات اخیر نشان می دهد که همسران زنان مبتلا به اختلال کاستی توجه-بیش فعالی در مقایسه با همسران مردان مبتلا به اختلال کاستی توجه-بیش فعالی در برابر مشکلات مربوط به این اختلال تحمل کمتری دارند اضطراب مزمن ضربه ی زیادی بر زنان مبتلا به اختلال کاستی توجه-بیش فعالی وارد کرده وهم از نظر جسمی و هم از نظر روانی بر آنها تاثیر می گذارد.زنانی که از اضطراب مزمن مشابه به انچه که در اختلال کاستی توجه-بیش فعالی وجود دارد رنج می برند،بیشتر در معرض بیماریهای مربوط به اضطراب مزمن دارند.زنان مبتلا به اختلال کاستی توجه-بیش فعالی اغلب در سنین جوانی بیماریشان مورد بی توجهی قرار می گیرد،دلایل بروز آن نامشخص باقی می ماند، معمولا تا رسیدن آنها به سن بلوغ تشخیص داده نمی شود. بنابراین،این امر بسیار بدیهی است که عدم تشخیص و درمان مناسب  اختلال کاستی توجه-بیش فعالی در زنان مسئله اصلی مورد توجه بهداشت عمومی است.                               

                                

 

چالش برای بدست آوردن راه درمانی مناسب:

 

اختلال کاستی توجه-بیش فعالی شرایطی است که برجنبه های گوناگون روحیه،توانایی های شناختی ،رفتارها و زندگی روزمره تاثیر می گذارد.درمان موثر در زنان بالغ مبتلا به این اختلال ممکن است در برگیرنده ی رویکرد چند جانبه ای باشد که درمان ،روان درمانی،کنترل اضطراب و نیز آموزش کنترل این اختلال و سازماندهی تخصصی آن را شامل می شود. حتی آن دسته از زنانی که آنقدر خوش شانس هستند که درمان کامل این اختلال را دریافت کنند نیز غالبا با چالش های بعدی برای پیدا کردن فرد متخصص که بتواند آنها را به طور مناسبی درمان کنند،روبه رو می شوند. پزشکان بسیار کمی هستند که درمان اختلال کاستی توجه-بیش فعالی در بزرگسالان را تجربه می کنند،وحتی تعداد کمتری از پزشکان نیز با مسائلی که صرفا زنان مبتلا به  اختلال کاستی توجه-بیش فعالی با آنها رو به رو می شوند آشنایی دارند. در نتیجه،بیشتر پزشکان از رویکرد های روان درمانی رایج استفاده می کنند. اگر چه این رویکرد ها ممکن است در ایجاد دیدگاهی در مورد مسائل عاطفی و میان فردی موثر باشند،اما در یادگیری کنترل بهتر اختلال کاستی توجه-بیش فعالی برمبنای روزمره یا یادگیری راهکارهایی برای گذاردن یک زندگی سازنده تر و رضایت بخش تر به زنان مبتلا به اختلال کاستی توجه-بیش فعالی کمک نمی کنند.                                                                                                           

روشهای درمانی مبتنی بر اختلال کاستی توجه-بیش فعالی گسترش پیدا کرده اند و طیف گسترده ای از مسائلی که در برگیرنده ی اعتماد به نفس ،مسائل خانوادگی و میان فردی ،عادتهای بههداشتی روزمره،میزان استرس روزانه و مهارتهای مدیریت زندگی هستند،را مورد توجه قرار می دهند. چنین مداخله هایی که غالبا با عنوان "روان درمانی عصبی- شناختی" شناخته می شوند،رفتار درمانی شناختی را با روشهای توان بخشی شناختی را بایکدیگر ترکیب می کنند. رفتار درمانی شناختی بر مسائل روانی مربوط به اختلال کاستی توجه-بیش فعالی (به عنوان مثال،اعتماد به نفس،خود باوری،سرزش خود) تاکید می کنند،در حالیکه روش توان بخشی شناختی بر مهارتهای مربوط به مدیریت زندگی به منظور بهبود بخشیدن به عملکرد های شناختی ( یاد آوری،استلال،درک،حل مشکل،ارزشیابی و قضاوت )،راهکارهای تعدیل کننده یادگیری،و بازسازی محیط پیرامون   تا کید می ورزند.                                                                                            

 

 

تمهیدات درمانی در زنان مبتلا به اختلال کاستی توجه-بیش فعالی:

 

مسائل درمانی غالبا در زنان مبتلا به اختلال کاستی توجه-بیش فعالی پیچیده تر از مردان هستند. هر یک از روشهای درمانی بایستی تمامی ابعاد زندگی آن زن،از جمله درمان شرایط همزیستی،را مورد توجه قرار دهند. در زنان مبتلا به اختلال کاستی توجه-بیش فعالی احتمال بروز اضطراب همزیستی و افسردگی و نیز مجموعه ای از شرایط دیگر من جمله عدم توانایی در یادگیری،بیشتر است. از آنجایی که اختلالات مربوط به مصرف الکل و مواد مخدر در زنان مبتلا به اختلال کاستی توجه-بیش فعالی رایج بوده،وممکن است در سنین کودکی نیز در آنها وجود داشته باشد،تاریخچه دقیق استفاده از مواد اهمیت دارد.  درمان ممکن است بوسیله ی تغییرات هورمونی از طریق چرخه  مربوط به عادت ماهیانه و مدت عمر (مانند دوره بلوغ، پیش از یائسگی،و دوران یائسگی) با افزایش نشانه های این اختلال در زمان کاهش میزان استروژن پیچیده تر شود. در برخی موارد،جایگزینی هورمونی ممکن است با رژیم درمانی مورد استفاده در درمان اختلال کاستی توجه-بیش فعالی تلفیق گردد. برای دست یابی به اطلاعات بیشتر در مورد درمان اختلال کاستی توجه-بیش فعالی در افراد بالغ به مبحث آنچه می دانیم: تمهیدات درمانی اختلال کاستی توجه-بیش فعالی در مورد افراد بالغ " مراجعه کنید.                                                  

 

 

سایر روشهای درمانی:

 

 

یکی از روش های درمانی یا بیشتر ممکن است برای زنان  مبتلا )


 

بهاختلال کاستی توجه-بیش فعالی موثر باشد:                                                                                    

 

1- آموزش به والدین:در اکثر خانواده ها،ولی اصلی مادر است. انتظار می رود که مادران خانه دار و مدیر خانه باشند- وظایفی که به تمرکز،سازماندهی،و طراحی،ونیز به توانایی تطبیق دادن وظایف چند گانه نیاز دارند. با این وجود  اختلال کاستی توجه-بیش فعالی به طور معمول دراین توانایی ها مداخله کرده و وظیفه ی مادری را برای زنان مبتلا به اختلال کاستی توجه-بیش فعالی سخت تر می کند. افزون براین،از آنجایی که اختلال کاستی توجه-بیش فعالی یک بیماری ارثی است، احتمال به دنیا آمدن بچه ای با مشکل این اختلال در مادران مبتلا به اختلال کاستی توجه-بیش فعالی بیشتر از مادران فاقد این اختلال است،چرا که چالش های تربیتی او نیز بیشتر است. زنان ممکن است به آموزش تربیت فرزندان و مدیریت خانه که مربوط به افراد بالغ مبتلا به اختلال کاستی توجه-بیش فعالی است نیاز داشته باشد. طرحهای مدیریتی مبتنی بر شواهد در والدین که در مورد کودکان مبتلا به اختلال کاستی توجه-بیش فعالی موثر شناخته شده اند نیز به والدین دارای مشکل اختلال کاستی توجه-بیش فعالی پیشنهاد می شود. با این وجود،بررسی در مورد روشهای آموزش به این والدین نشان داده است که مادر میزان با لایی از  نشانه های مربوط به بیماری اختلال کاستی توجه-بیش فعالی را دارا باشد آموزش به والدین دارای اثر بخشی کمتری خواهد بود. بنابراین،ممکن است گنجاندن راهکار های مدیریت خانه در افراد بالغ مبتلا به  اختلال کاستی توجه-بیش فعالی با طرح های آموزشی والدین در مورد مادران مبتلا به اختلال کاستی توجه-بیش فعالی ضرورت پیدا کند.                    

 

2-درمان گروهی:مشکلات اجتماعی زنان مبتلا به اختلال کاستی توجه-بیش فعالی زود شروع شده و ظاهرا با افزایش سن بیشتر می شود. زنان مبتلا به اختلال کاستی توجه-بیش فعالی،در مقایسه با مردان مبتلا به این بیماری،مشکلات بیشتری در رابطه با اعتماد به نفس دارند،و غالبا وقتی خود را بازنان فاقد بیماریاختلال کاستی توجه-بیش فعالی مقایسه می کنند خجالت می کشند از آنجایی که زنان مبتلا به اختلال کاستی توجه-بیش فعالی احساس شرم و ترد شدگی دارند ، گروه های روان درمانی که ویژه زنان مبتلا به اختلال کاستی توجه-بیش فعالی در نظر گرفته شده اند ممکن است یک تجربه درمانی را به وجود آورد-جایی که آنها در آن احساس پذیرفته شدگی از سوی زنان دیگر را دارند و مکان امنی برای آغاز کردن سفر به سوی بیشتر باور کردن خود و یادگیری مهارتهای مدیریت بهتر زندگی.                                                                            

 

3-آموزش اختلال کاستی توجه-بیش فعالی: آموزش اختلال کاستی توجه-بیش فعالی روش نوینی است که در پاسخ به نیاز بر خی افراد مبتلا به اختلال کاستی توجه-بیش فعالی سازماندهی،حمایت،وتوجه به وجود آمده است. آموزش غالبا از طریق تلفن یا پوست الکترونیکی صورت می گیرد به منظور دست یابی به اطلاعات بیشتر در مورد آموزش،مقاله "آنچه می دانیم: آموزش افراد بالغ مبتلا به اختلال کاستی توجه-بیش فعالی" را مطالعه کنید.                                                                                     

 

4-سازماندهی تخصصی:از انجایی که زندگی های امروزی بسیار پیچیده شده اند تخصص سازمان دهنده به منظور رویارویی با ضروریات آن گسترش پیدا کرده است. زنان مبتلا به اختلال کاستی توجه-بیش فعالی معمولا با سطوح بسیار بالایی از بی نظمی از ابعاد زندگی شان دست و پنجه نرم می کنند. برخی از زنان قادر به حفظ نظم در محیط کار هستند آن هم به بهای یک خانه ی منظم. زنان دیگر بی نظمی فراوانی دارند که این امر موجب افزایش چالش ها و مشکلات مربوط به اختلال کاستی توجه-بیش فعالی می شود سازمان دهنده تخصصی عملا می تواند در مرتب کردن،کنار گذاشتن،بایگانی کردن،و ذخیره نمودن اقلام موجود در خانه یا اداره،و نیز به وجود آوردن سیستم هایی برای آسانتر نگهداری کردن از آنها موثر باشد.به منظور دسترسی به اطلاعات بیشتر به مقاله " آنچه می دانیم: نظم دادن به خانه و اداره" مراجعه کنید.                                               

 

5-راهنمایی شغلی:درست همان طور که زنان مبتلا به اختلال کاستی توجه-بیش فعالی به عنوان والدین مبتلا به اختلال کاستی توجه-بیش فعالی به راهنمایی خاصی نیاز دارند،ممکن است راهنمایی شغلی نیز برایشان مفید باشد،چون به آنها کمک می کند تا بتوانند از نقاط قوت خود بهره گرفته و تاثیراختلال کاستی توجه-بیش فعالی را بر عملکرد خود در محیط کاری کاهش دهند. بسیاری از مشاغل تخصصی و اداریه مسئولیت ها را شامل می شوند که افراد مبتلا به اختلال کاستی توجه-بیش فعالی را با چالش بیشتری مواجه می نمایند،من جمله توجه کردن به مسائل جزئی،برنامه ریزی کردن،امور دفتری و منظم نگه داشتن محل کار.گاهی اوقات تغییر شغل به منظور کاهش دادن فشار شدید روزمره که افراد مبتلا به بیماری  اختلال کاستی توجه-بیش فعالی  آشنایی دارد می تواند راهنماییهای بسیار ارزشمندی را ارائه دهد. به منظور اطلاعات بیشتر به مقاله  " آنچه در مورد مسائل مربوط به محیط کاری می دانیم " رجوع کنید.                            

 

 

روشهایی که از طریق آنها بیماران مبتلا به اختلال کاستی توجه-بیش فعالی می توانند به خود کمک کنند:

 

 

                                     

در مورد زنان مبتلا به اختلال کاستی توجه-بیش فعالی کار کردن در مراحل اولیه با فردی متخصص به منظور ایجاد راهکارهای زندگی بهتر و کنترل فشار روانی موثر است. با این وجود ،گسترش دادن راهکارهای قابل به کارگیری در خانه،بدون استفاده از راهنمایی روان درمانگر ،مربی یا سازماندهنده، برای کاهش دادن اثرات بیماری اختلال کاستی توجه-بیش فعالی مفید است. زنان مبتلا به اختلال کاستی توجه-بیش فعالی می توانند از راهکارهای زیر استفاده کنند:                                                                            

                                                                             

 

_ درک و پذیرش چالشهای مربوط به اختلال کاستی توجه-بیش فعالی به جای حکم دادن در مورد خودشان و سرزنش کردن خود                                                                 

_ شناخت ریشه ی فشار روانی در زندگی روزمره شان و باعث ایجاد شدن تغییرات نظام مند در زندگی به منظور کاهش دادن میزان فشار روانی خود                                     

_ سهولت بخشیدن به شرایط زندگی خود                                                             

_ جستجوی سازماندهی وحمایت از سوی خانواده و دوستان                                   

_ به کارگیری توصیه های تربیتی متخصصین                                                         

_ ایجاد یک خانواده ی دوستانه ی اختلال کاستی توجه-بیش فعالی که بایکدیگر همکاری کرده و از یکدیگر حمایت می کنند

_ برنامه ریزی نمودن برای اوقات فراغت خود

_ به وجود آوردن عادت خوب مراقبت از خود،مانند داشتن خواب کافی و ورزش کردن و تغذیه خوب داشتن

_ توجه کردن به چیز هایی که دوست دارید

 

خلاصه مطالب:

افراد مبتلا به این اختلال بسته به جنس،سن و محیط پیرامون خود،نیاز و چالشهای گوناگونی دارند. اگر بیماری اختلال کاستی توجه-بیش فعالی تشخیص داده نشده و درمان نشود،ممکن است مشکلات اساسی در زمینه ی بهداشت روانی و نیز مشکلات آموزشی را برای آنها در پی داشته باشد. آنچه در این میان اهمیت دارد این است که وجود بیماری اختلال کاستی توجه-بیش فعالی در زنان به خوبی تشخیص داده شود،هم از نظر نشانه ها وهم از نظر مسائل مهم دیگر  در رابطه با عملکرد وآسیب های آن، که این امر به تشخیص روش درمانی و راهکارهای مناسب برای درمان هریک از زنان مبتلا به اختلال کاستی توجه-بیش فعالی کمک می کند.

 

Mehdi Ghaffari hashjin